تاملی بر آنچه که کاندیداهای ریاست جمهوری در برنامهها و مناظرههای مختلف اشاره میکنند نشان میدهد یکی از ویژگیها و نکات مهم و درستی که طرح میکنند« شایسته گزینی» است. به این معنا که تلاش خواهند کرد افراد شایسته و نخبه را فارغ از گرایش های سیاسی و بر اساس تخصص و توانایی های شان به کار بگیرند.
تجربه زیسته ثابت کرده که بعد از انتخابات این شعارها معمولاً به بوته فراموشی سپرده میشود و آنچه که ملاک انتخابات و انتصابات در مناصب مختلف قرار میگیرد حمایت ها، فعالیت ها و حتی میزان و چگونگی حمایت و فعالیت شان در دوره انتخابات، نسبت های سببی و نسبی، سابقه دوستی واز همه مهم تر گرایش های سیاسی شان و… است.
من این موضوع را به دفعات در تمام دوره های بعد از انتخابات(تا جایی که سن من اجازه می دهد) بوضوح و به دفعات در حوزه های مختلف بویژه حوزه اجتماعی مشاهده کردم. در متن حکم های انتصاب برخی از این افراد می بینیم نوشته می شود: بر اساس تخصص، تجربه و سوابق و…. ولی وقتی نگاه می کنید این افراد برای حوزه هایی که منصوب می شوند از جمله حوزه اجتماعی و من هم کمی نسبی به این حوزه به دلیل سابقه کاری ام شناخت دارم، نه تخصص دارند، نه تجربه دارند نه سابقه موثر(به جز افراد استثناء).
این نوع رفتار کاندیدا ها بیشتر شبیه گول زدن مردمی است که دارند حرف های شان را می شنوند یا مطالب شان را مطالعه می کنند. حرف قشنگی است ولی تا عمل به آن فاصله ایی به اندازه «سال نوری» وجود دارد. یک شب در یکی از برنامه تلویزیونی زنده یکی از مربیان فوتبال به عنوان میهمان حضور داشت. در پایان برنامه و هنگام خداحافظی مجری سوال کرد: نظرت درخصوص رئیس سازمان تربیت بدنی کشور چیست؟ مربی موفق آن سال هم که معولا با طنز صحبت می کند ، خیلی جدی پاسخ دادند که متخصص و توانمند وکاردان و…. اما(با صدای محکم) در شهرداری. داستان انتصابات کشور ما معمولا همین گونه است. بعد از انتخابات زمان تقسیم سهم الفعالیت و سهم الحمایت است نه شایسته گزینی…