اکنون در کشور دچار بحران انرژی شده ایم و مسئولین هنوز این شرایط را درک نکرده اند و اشتباها تصور می کنند که در شرایط ناترازی هستند! بدون آنکه مسیر علمی عملیاتی درستی برای برون رفت از این وضعیت ترسیم کرده باشند، آمارهای غلطی که به مردم و رسانه ها می دهند را باورشان شده است.
در تابستان بیش از ۲۵ درصد نیاز مصرف برق کشور را خاموش می کنیم و از آن با آدرس غلط مدیریت مصرف و ناترازی عبور می کنیم. معلوم نیست این چطور ناترازی است که همواره تولید کمتر از مصرف است! چطور ناترازی است که ماندگار و دائم شده است! چطور ناترازی است که مسئولان و برنامه ریزان کشور افقی برای رفع آن ارائه نمی دهند! امیدوارم پای برنامه پر اشتباه هفتم را به عنوان برنامه عملیاتی مطرح نکنند که این برنامه با شرایط کشور نامنطبق است و البته بندهای مختلف این برنامه خود جمع نقیضین است.
در زمستان نیز بیش از ۳۳ درصد نیاز مصرف گاز کشور را قطع می کنیم که بخشی از آن قطع سوخترسانی به نیروگاه هاست! در شرایطی که حتی با رکورد تولید 711 میلیون مترمکعب گاز در روز و در میادین مشترک پارس جنوبی و تولید روزانه حدود 850 میلیون مترمکعب، حدود 300 میلیون مترمکعب کسری گاز درکشور وجود دارد، که در مصرف بی رویه گاز باید تمرکز را بر سوی مصرف برد چرا که تجهیزات گرمایش خانگی که بیش از 80 درصد گاز کشور را مصرف می کند راندمان بسیار کمی دارد و این باعث کسری گاز در فصل زمستان شده است و در عمل بحران برق در زمستان ناشی از این مسأله است. بیشتر از 80 درصد انرژی ناشی از سوخت گاز در بخش مسکونی به هدر می رود که بخشی مربوط به عدم عایق یندی حرارتی صحیح است و بخش دیگری به راندمان و کنترل دمای تجهیزات حرارتی مربوط است. در چنین شرایطی بخش خانگی در زمستان 4 برابر آلودگی ترافیکی کربن تولید می کند و از متهمان مهم آلودگی محسوب می شود.
لذا در فصل زمستان مصرف گرمایش بخش خانگی که بسیار کم بازده می باشد بیش از 80 درصد تولید گاز را می بلعد و البته بیش از 80 درصد این میزان گاز را تلف می کند، از طرفی 93 درصد نیروگاه های کشور ما حرارتی و عمدتا تنها گاز سوز و با راندمان بسیار پایین هستند و بخش دیگری از گاز برای خوراک این نیروگاه ها تخصیص می یابد و در سوی سوم نیز صنایع نیز مصارف گاز را با راندمان نامناسبی در چرخه خود دارند و این اضلاع مهم تر ناترازی در زمستان می باشد.
این شدت مصرف گاز توسط مردم، فقط در بخش گرمایش سالانه حدود 300 میلیون تن کربن تولید می کند و باعث شده تا با مصرف سالانه 249 میلیارد مترمکعب گاز چهارمین مصرف کننده گاز در دنیا باشیم و در حالیکه کمتر نیم درصد شاخص GDP دنیا را داشته باشیم و فقط 0.25 درصد سهم از تجارت جهانی داشته باشیم.
ایران سومین کشور تولید کننده گاز دنیاست که بیش از 95 درصد گاز خود را مصرف می کند و در این مصرف بیش از 80 درصد گاز خود را هدر می دهد! آنچنان که برای سوخت نیروگاهی خود در زمستان گاز ندارد و این دردناک است.
در این ماجرای تلخ وزرای راه و شهرسازی باید پاسخگو باشند که چرا چنین الگوی نابسامانی را برای ساخت و ساز در نظر گرفتند؟! البته که وزارت نفت باید توسعه میادین نفتی و جبران افت فشار را داشته باشد.
اما سوال دیگر اینجاست که چرا باید متوسط راندمان نیروگاه های حرارتی که بیش از 93 درصد ظرفیت تولید را در کشور بر دوش می کشند، از 35 درصد هم کمتر باشد؟
دلیل روشن است و آن این است که تا زمانی که سوخت گاز تحویلی به نیروگاه ها تقریبا رایگان باشد و اکنون علیرغم بیش از 200 درصد افزایش به 180 تومان رسیده است که نسبت به هزینه فرصت انرژی آن تقریبا صفر تلقی می شود.
طبعا اگر وزارت نیرو بخواهد برای نوسازی و 15 درصد ارتقای راندمان نیروگاهی اقدام کند برای یک واحد 160 مگاواتی باید بیش از 600 هزار دلار هزینه نماید تا مثلا یک واحد بخار در کنار نیروگاه گازی بعنوان بلوک سیکل ترکیبی اضافه نماید.
برای چنین فرآیندی قریب به 100 میلیون دلار هزینه ای است که باید وزارت نیرو انجام دهد و به ازای آن ضمن حذف خاموشی در کشور و پایان دهی به چرخه معیوب مازوت سوزی، روزانه بیش از 700 هزار متر مکعب گاز ذخیره می شود و سالانه این صرفه جویی از 220 میلیون مترمکعب نیز فراتر می رود و هزینه فرصت این ظرفیت قابل تأمل بیش از 90 میلیون دلار است فقط برای یکسال است و نه بیشتر، ضمن اینکه خسارات خاموشی و آلایندگی نیز حذف می شود.
اما وزارت نیرو ترجیح می دهد به تولید برق با راندمان پایین تا اینکه بخواهد به میزان خسارت وارده فقط برای یک سال، یک زیر ساختی را با همان هزینه یکبار برای یک دوره حداقل سی ساله انجام دهد.