جهانبخش محبی نیا؛ سیاستمداری از جبهه اصولگرایی، با ۲۵ سال حضور در مجلس شورای اسلامی در کنار افرادی چون باهنر بیشترین حضور را درمجلس در حیات جمهوری اسلامی داشته است.
محبی نیا؛ در دوره قبلی انتخابات مجلس در یک اقدام شوکه کننده، همراه با بسیاری از نمایندگان با سابقه مانند باهنر و خود لاریجانی برای رقابت وارد گود نشد که به باور برخی، آن را آماده شدن برای انتخابات ریاست جمهوری لاریجانی و وزارت ارزیابی کردند.
این سیاستمدار پراگماتیست و عمل گرای امروز که مواضع صریح و نقدهای جدی را روانه جریانات تندروی اصولگرایی مطرح میکند معتقد است که منافع عمومی کشور و مصالح مملکت باید اصل باشد و بر اساس آن سیاستگذاری شود. او هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه است.
آنچه در یک دهه اخیر نگرانی از روند آرامش در ایران را بیشتر به خود اختصاص داده مشکلات شدید اقتصادی است،کما اینکه عده ای از تحلیلگران سیاسی برخی اتفاقات اخیر کشور را نیز ناشی از فشار اقتصادی حاکم بر جامعه عنوان کردند،فشارهای اقتصادی که قرار بود با راهکارهای سیاسی از جمله تعیین تکلیف برجام و نیز تغییر سیاست خارجی کمی در شیب ملایم قرار گیرد،اما حالا نه تنها از شیب ملایم دور شده ایم بلکه گاهی آماری منتشر می شود که انگار مسئولانی در خارج کشور این آمار را منتشر کرده اند!به راستی چرا با تمام وعده های بر کاغذ مانده و راهکارهایی که هر روز به گونه ای نشان از فعال بودن اتاق فکر اقتصادی دولت دارد هنوز نتوانسته ایم به ثبات نسبی برسیم؟آیا مسائل سیاسی حاکم بر جامعه و مذاکرات برجام مسیر رسیدن به آرامش را برای قشر متوسط جامعه ایران تغییر داده است ؟ آیا با وجود شکاف هایی که حوادث اخیر بین طیفی از جامعه و دولت به وجود آورد باز هم شاهد برگزاری انتخاباتی با حضور اقشار مختلف خواهیم بود؟
پاسخ این پرسش ها و راهکارهای لازم برای آنچه لازمه آرامش و امنیت در جامعه است را در گفت وگو با « جهانبخش محبی نیا» بخوانید :
** آمارهایی که دولت منتشر می کند شرایط را در واقع بهتر و نزدیک به ایدهآل است، اما واقعیتهای کف جامعه این را نشان نمیدهد. مشکل کار کجاست؟چرا آمارهای منتشر شده با واقعیتهای جامعه یکی نیست؟ مردم واقعا در شرایط بسیار سختی زندگی میکنند.
اول اینکه طیفی از نخبگان به صورت تیم اقتصادی دولت و در واقع چینش ناشیانه آن اخطار دادند، ولی متاسفانه آقای رئیس جمهور توجه نکردند و هیات دولت هم فهم امر را در خودش زنده نکرد.سرنوشتی که رئیس بانک مرکزی پیدا کرد با اینکه انسان فرهیختهای بود ولی در واقع نگرانی وجود نداشت.
آقای محسن رضایی بالاخره با این بازی به شکل پینگ پنگی نشان داد که این چینشها ناشیانه بود. معاون اول در حوزه مبانی تئوری و عمل تئوریها به سیاستگذاری و آمریت پیدا کردن برای آن توان لازم را ندارند. وزیر اقتصاد در حدی نیست که بتواند این اقتصاد در واقع لنگ جامعه ایران را به یک سرانجامی برساند. یکسری از نیروها فشار به بعضی از مراکز آمدند که اینها توان لازم را ندارند.
متاسفانه به دلسوزی نخبگان جامعه توجهی نکرده، در حال حاضر نیز تیم اقتصادی دولت از فهم مسائل اقتصادی عاجز هست. در حوزهی تئوری و در حوزه عمل و مدیریت و اجرا، خیلی حفره داریم که اینها اگر فکری برایشان نشود، به هیچ یک از اهداف بلند اقتصادی نخواهیم رسید و اساسیترین سفارش مقام معظم رهبری مبنی بر مهار تورم و رشد تولید، حالت معکوس پیدا خواهد کرد یعنی ما به جایی میرسیم که به مهار تولید و رشد تورم خواهیم رسید.
اگر نفس را در واقع از هیکل مالی کشور خارج کنیم، طبیعتا نگرانیها بیشتر و بیشتر خودش را نشان خواهد داد. من امیدوارم نسبت به حرف و حدیثهایی که پیرامون آزادسازی منابع ارزی پیش آمده، هم مجلس و هم دولت احتیاط لازم را داشته باشند.
اگر به شکل ارزی بتوانیم به این منابع دسترسی پیدا کنیم،که خیلی بعید میدانم اینها باید یکجایی حتی در حد خارج از صندوق توسعه قرار گیرد.منظورم این نیست که خدای نکرده دزدی شود بلکه هزینههای غیر ضروری به آن ها تحمیل میشود، این منابع را ما حفظ کنیم که در جای خودش که نیاز جدی پیدا خواهیم کرد مصرف شوند.
در هر صورت من فکر میکنم باز با تکیه بر آزادسازی منابع ارزی و پولی که از فروش نفت بدست میآید متاسفانه یک خوش خیالیهایی در مغز مسئولین اقتصادی و بعضی از عناصر اجرایی کشور پدید آمده که اگر مراقبت اساسی از سوی مجلس، دیوان محاسبات و خود بانک مرکزی به عمل نیاید، تمامی این خوشبینیها متاسفانه ذوب و آخر سر خودشان نقش معضل و گرفتاری پیدا خواهند کرد.
** اخیرا رهبری فرمودند که مذاکره خوب و چیز بدی نیست، با توجه به خبرهای جسته گریخته و وضعیت مذاکره در راستای به نتیجه رسیدن برجام، ارزیابی حضرتعالی در این مورد چگونه است؟
به نظر من اکنون برجام عقدهای در حوزه روابط بینالملل است که برای کل جهان، یعنی آمریکا، غرب، خاورمیانه و جمهوری اسلامی ایران تبدیل به منشأ و مبدأ آزار شده است و اگر رهبران دنیا و در واقع وزرای عاقل امور خارجهی دنیا فکری برای آن نکنند، طبیعتا این عقده به عفونت تبدیل و میتواند غدد عفونتزای دیگری را هم به وجود آورد.
طبیعتا طیفی از نخبگان جامعهی اسلامی ایران از ابتدا فارغ از تقسیمبندیهای اردوگاهی در سیاست که راست و چپ را در بر میگیرد، بدنبال حل عزتمندانه و شرافتمندانهی این مشکل جهانی بودند اما بیعقلیها و در واقع زیادهطلبیهای آمریکاییها همراه ناشیگریهای غرب و طیفی از نیروهای سیاسی بیمار از جامعهی ایران، از این آوردگاه، عقل را ربودند و به جایش احساسات و در واقع نگاههای ناشیانه و ابزاری را قرار دادند تا جایی که سرنوشت این رخداد به جایی رسیده است که یک جراحی سنگین میخواهد . من خیلی به این اخبار که تایید هم نمیشوند و در بعضی از مواقع هم نیاز به تایید جدی دارند، نمیتوانم خوشبینانه نگاه کنم، اما حل مسئله را گرایش و در واقع جمع کردن موضوع را برای خودم که یک ایرانی و علاقهمند به انقلاب و جمهوری اسلامی هستم در خودم هر روز به عنوان یک آرزو میپرورانم که امیدوارم دستگاههای دیپلماسی ما این کار که فنون و مهارتهای دیپلماسی مذاکره را میخواهد و بسیار سخت است را به نتیجه برسانند .
سرانجام این مهم کارگزاران بسیار بالغی را میخواهد که در حال حاضر در این حیطه به نظر من زیاد نیستند،همچنین یک سعه صدر و صبر انقلابی میخواهد که فارغ از تبلیغات و شویی که حاکم بر روابط بینالملل است بتواند در واقع به صورت مصلحت ملی نگاه کنند.
در هر صورت موضوع را به هر نحوی باید جمع کنیم. اینجا کارهای ریشهای و اساسی باید انجام داد. چشم دوختن به بازیهای سیاسی، تبلیغات و کارهای شومنی، حتما روز به روز اوضاع را برای این مسئله سختتر و بغرنجتر خواهد کرد.
**با توجه به نزدیکی به فصل انتخابات ،با در نظر گرفتن دو انتخابات دور قبل (مجلس و ریاست جمهوری) که گفته می شد مشارکت پایین تر از سال های قبل بوده و این موضوع باعث یکدستگی ساختار حکومت شده، به نظر شما آیا کاهش مشارکت نفعی برای حاکمیت در قبال این یک دست شدگی داشت؟
واژگانی مانند یک دست شدن حاکمیت و مشارکت پایین، تلاش عدهای برای توقف جمهوری اسلامی و عیبجویی برخی از جمهوری اسلامی که به پندار آنها به انسداد رسیده ،اینها یک گفتمانی را تشکیل میدهد که این گفتمان در راستای مصالح ملت، انقلاب و جمهوری اسلامی نیست. چند گزاره را خدمت شما عرض میکنم: 1. باید بفهمیم که مشارکت پایین برای جمهوری اسلامی سم و زهر کشنده است.
2. قرار گرفتن بعضی از نیروها که فهم انقلابی و سابقهی تلاش و مجاهدتها را برای انقلاب، قبل از انقلاب و در حین دوران دفاع مقدس و بعد از آن را نداشتند، طبیعتا چنین مسائلی را برای ما رقم میزند.
3. مسئله سوم این است که جمهوری اسلامی و انقلاب به انسداد نرسیده و با یک عقلانیت و سعه صدر میتوانیم باز به دورانی برسیم که دوران بازسازی و بازاندیشی در عرصهی سیاست عملی به ویژه مبتنی بر انتخابات آبرومندانه است.
بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری که صادقانه عرض می کنم، اگر مجریان و ناظران ایران را ملک پدری خودشان ندانند بلکه متعلق به حدود هشتاد و پنج میلیون نفر به غیر از ایرانیان خارج از کشور بدانند، آن وقت فضا برای ورود همه سلیقههایی که جمهوری اسلامی آن را قبول دارد باز میشود و این گشایش ، سعه صدر و عقلانیت منجر به تقویت مشارکت میشود. مشارکتی که حیثیت و آبروی سیاسی ما بدون شک به آن وابسته است و این بار مشارکت جامعه ایران را با مشارکت مردم ترکیه که همسایه کشور ماست مقایسه خواهیم کرد.
هر چند از هم اکنون طیفی از نیروها برای مسئلهشویی و انتخابشویی و اینکه حق مردم را ضایع کنند، یک دستاویزی برای خودشان قرار دادند که انتخابات در ترکیه اجباری و به همین خاطر مشارکت بالا است. تحلیلگران جهانی ، منطقهای و داخلی هرگز این بخش را به عنوان مولفهی تحلیل انتخابات سودجویان قرار نخواهند داد و به میزانی که ما فاصله پیدا خواهیم کرد از میانگین مشارکت در خاورمیانه، مسلما زیر سوال خواهیم رفت.
بسیار متاسفم که حتی در همسایگی ما کشورهایی هستند که سابقه فرهنگی، سیاسی و مجاهدتهای مشروطیت و تقویم و جامعه الهی و مدنی و امثال این ها را ندارند ولی میانگین مشارکتشان از کشور ما بالاتر است و این را باید به عنوان یک عیب برای هر دولتی بدانیم که در رأس کار هست.
** به نظر شما با توجه به رخدادها و اعتراضات ۱۴۰۱ که در ذیل شعار زن، زندگی، آزادی شکل گرفت؛ حاکمیت چگونه میتواند این شکافهای اجتماعی را ترمیم کند؟
ببینید ترمیم این شکافها بر عهده طرفین است، یعنی به همان میزان که خشونت در حاکمیت را قبول نداریم، باید متوجه باشیم خشونت از طرف شهروند هم امری مذموع و غیر قابل دفاع هست. جامعه و دولت در حال حاضر در تعامل و هر دو با هم میتوانند پیش بروند. البته هر کدام برای اینکه حق زیادی را به خودشان معطوف کنند در قالب رقابت سیاسی درست و قانون، ایرادی ندارد، کما اینکه در کشورهای پیشرفته نیز گاهی جامعه خودش را فربهتر و تنومندتر از دولت نشان میدهد و گاهی دولتها هم در محدودهی قانون و توانشان در واقع تنومندیشان بر جامعه میچربد که هر کدام گفتمانهای خاص خودش را خلق و تولید میکند.
اما اگر بخواهد داستان در واقع خشونت ، کینه و انتقام وارد رابطهی ملت ، دولت، شهروند و حاکم بشود، بدون شک در هیچ کجای دنیا و در تاریخ نیز سابقهی رسیدن ملت و دولت به سعادت را نداشتیم و نخواهیم داشت.
من در بعضی از مواقع در واقع سعه صدر حاکمیت را تحسین میکنم، در بعضی از مواقع هم متاسفانه خیر. در حال حاضر بعضی از افرادی که صلاحیت اظهار نظر در رابطه با مسائل کشوری و دفاعی را ندارند به دلیل هیجانات و احساسات در برخی از گوشه و کنار کشور رجزهایی میخوانند که این رجز در شأن جمهوری اسلامی و نهادهای مسئول آن در واقع نیست.
ضمن اینکه باید از طیفی از معترضین هم تشکر کنیم که بالاخره قائله را به جایی ختم کردند که هم خودشان در واقع متوجه باشند که از کدام مسیر، منهج و منشأ باید مطالباتشان را بخواهند و هم دولت باید گوش شنوایی برای شنیدن آنها داشته باشد که انشاالله ما شاهد مسائل خونبار و غیر قابل قبول گذشته نباشیم.هم اینک کشورها، جوامع و دولتهایی میتوانند بر مرکب فضیلت ، سعادت ، توسعه و ترقی سوار شوند که قدر همدیگر را میدانند و برای یکدیگر حرمت قائل و نسبت به حق همدیگر از تعدی ،تجاوز ، رجز و زور خارج از قانون به هیچ وجه در واقع استفاده نمیکنند.
امروز ما در صحبتهای مقام معظم رهبری مسئله هوش مصنوعی، کوانتوم و سایر تکنولوژیهای برتر را میبینیم و میشنویم. مسئله مشارکت، رقابت و در واقع فضاسازی برای حضور مردم، اینها به مفهوم و منزله این است که قدر تک تک این مردم را باید بدانیم حتی آنهایی که به هر علتی با ما قهرند و ما را قبول ندارند.اگر ما یک مقدار مدارا کنیم، آنها هم به سوی ما میآیند. لازمهی این کار، سعه صدر و احساس خدمت برای مردم است.
آنهایی که احساس میکنند که ارباب هستند و مردم رعیت یا احساس سروری به مردم میکنند ویا مایلند با کمک زوری که قانون در اختیار آنها گذاشته بخواهند فضاسازی کنند برای زورگویی و مداخلهی در واقع غیر قابل دفاع، محرم این کشور، انقلاب و جمهوری اسلامی نیستند.
امیدوارم مسئولین وزارت کشور و همه نهادهایی که در واقع در این حوزه مسئولیت دارند، نسبت به اظهار نظر عوامل خودشان خیلی مراقبت داشته باشند.
آقای دکتر شما سفر اخیر رئیس جمهور به آمریکای لاتین و این چند کشور آفریقایی مانند کنیا را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سفرها و مراودات به نظر من بسیار خوب و اتفاقا حائز اهمیت است. ما هر چقدر با دنیای خارج ارتباط برقرار کنیم و این ارتباطات رنگ و بوی اقتصادی، حتی سیاسی درست داشته باشد روزنه بسیار خوبی است و از طرفی هم تاکیدی بر استقلال سیاست خارجی ماست که در قانون اساسی ما وجود دارد و به عنوان یکی از آرزوهای در واقع این ملت در طول سالیان بعد از انقلاب خودش را نشان داده است.
تنها نگرانی که فقط وجود دارد این است که خدای نکرده عرصهی سیاست خارجی تبدیل به ابزاری کردن شکل و شمایل دیپلماسی کشور نشود و آن را ما در اختیار بعضی از قدرتهای بینالمللی قرار ندهیم. در هر صورت این سفر که شکل یکپارچه و کلیتبخش هم داشت و مشمول کشورهای بسیار مهم آمریکای لاتین بود حائز اهمیت است و از این منظر ما باید از رئیس جمهور ، وزیر امور خارجه و دستگاه قاضی کشور با صمیمیت تشکر کنیم. بالاخره اگر این دولت هم در عرصهی اقتصاد، سیاست و حتی انتخابات هم یک معدل خوبی از خودش نشان دهد بدون شک ما آن را با رنگ آبی خواهیم نوشت. هرگز راضی به این نیستیم که عملکرد دولتهای منسوخ انقلاب با رنگ قرمز در کارنامهشان نوشته شوند.