ابوذر غلام نژاد، روزنامه نگار:
طرفین هر جنگی به طور سنتی در میانه کارزار و یا پس از آن، درگیر جنگی به مراتب قوی تر و تاثیر گذارتر هستند و آن «جنگ روایت« هاست. این امر از آن سو اهمیت دارد که روایتها، گفتمانهای قدرت را مفصل بندی میکنند و «نظام حقیقت» از درون این گفتمانها برساخت می گردد.
حمله متجاوزانه اسرائیل و آمریکا نیز طبیعتا ارائه روایت پیروزی از سوی طرفین امر طبیعی و اقدامی مرسوم است. بخش تبلیغاتی و رسانهای که در کار بزرگنمایی دستاوردهاست و البته کارکرد مثبت خودش را دارد نیز در جریان است ولی نکته حائز اهمیت، خصوصا در مورد ایران، این است که همه این اقدامات رسانه ای و تولید روایتها بخودی خود هدف نیست بلکه از یکسو برای حفظ سرمایه اجتماعی، تقویت غرور ملی و انسجام اجتماعی ست و از سوی دیگر در راستای تقوم بخشی به «مشروعیت» نظام سیاسی ست. درگیری نظامی اخیر با همه تلخیها واجد فرصتهایی که می تواند نه تنها مانع از تکرار آن تلخی ها گردد بلکه بخشهایی بزرگ از « مسائل» مهم جامعه ایران را حل کند که بدون تعارف باید گفت بر اساس مواضعی که در برخی تریبونها اظهار می گردد و در صداهای شنیده شده از درون بخشهایی از حاکمیت، انگار این «فرصت» پیش آمده هم مانند بسیاری از مواقع بنای تبدیل شدن به «تهدید» از جانب کسانی دارد که گویی «بحران زیست» هستند و حیاتشان به وجود بحران در کشور وابسته است.
حمله غیرقانونی و تجاوز دولت جنایتکار اسرائیل فارغ از وجوه قابل بررسی توان نظامی دارای سویه های جامعه شناختی و سیاسی بسیاری ست که می تواند در میانمدت و بلند مدت معناداری یا بی معنا بودن مفهوم « پیروزی» را در روایات تحت تاثیر قرار دهد.
مردم ما، اگر به شکل حداقلی بیان کنیم، مردمی گلایه مند و یا حداقل می توان گفت مردمی با انتظاراتی برآورده نشده هستند که گویی در محاسبات دشمن نیز بر این گلایه ها و نارضایتی ها در موضوعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و مدنی نیز توجهاتی شده بود. اما در هنگامه تجاوز نظامی، صدای واحدی از قاطبه مردم شنیده و کنش نجیبانه ای به منصه ظهور گذاشته شد که باید نه تنها پاسخی در خور از سوی حاکمیت دریافت کند بلکه می تواند بعنوان یک فرصت برای حل مسائل قدیمی و حتی سامانمند شدن رابطه تقریبا غیرسامانمند دولت – ملت در ایران تلقی گردد که شوربختانه به رغم امیدهایی که بوجود آمده بیمهایی نیز تقویت می شود.
اینکه طیفهای مختلف سیاسی، منتقدین و حتی غالب مخالفین حاکمیت از چهارگوشه دنیا حتی از درون سلولهای زندانهای کشور، پیام همدلانه صادر کردند فرصت است اما بخشهای از حاکمیت که گاها صدای بلندتری هم دارند به شدت در حال تولید تهدید و بحران هستند. بوضوح می توان دید که سرور موجود در سرود پیروزی برخی، نواختن مارش ظفر بر دشمن خارجی نیست بلکه کری خواندن مضحکانه بر جناح مقابل و مخالفان سیاسی ست. عده ای که ید طولایی در بازی کردن با روان مردم از طریق به مخاطره انداختن امنیت روانی و منافع ملی کشور دارند متاسفانه دوباره دلواپس نوای آشتی شدهاند که بسامد کوتاهی دارد.
حتی در روایت فتح صدا و سیما نیز دوباره شاهد بلندتر شدن صدای کسانی هستیم که در فرو رفتن صدای بخش بزرگی از جامعه و نخبگان سیاسی و اجتماعی ما به محاق سکوت، نقش پر رنگ داشتند.
اشاره به پیام سید محمد خاتمی، پخش پیام حسن روحانی و ظریف و دیگرانی که در زمان صلح نفرین شدگان صداوسیمای ملی بودند در زمان جنگ کار صحیحی ست اما عدم تداوم آن در پس از جنگ ناجوانمردانه است و می تواند نوعی فریبکاری رسانه ای تلقی شده و یا به مصادره به مطلوب کردن تعبیر گردد.
از منظر راقم این سطور، اینکه از جانب عبدالکریم سروش، جریانهای ملی- مذهبی، نهضت آزادی، فعالین چپ و راست، اصلاح طلبان و دیگر کشنگران سیاسی چنان پیام منسجمی حول تمامیت ایران و منافع ملی و امنیت شهروندان ایرانی برخواسته که مواضع مضحک افرادی مانند رضا پهلوی و برخی گروههای واگرای اتنیکی شبیه لودهگی بنظر آید فرصتی تاریخی برای بازگشت به مردم و آشتی جدی و واقعی با ایرانیان و صد البته تعیین تکلیف با واژه «مردم» است.
واژه «مردم» در معنای «جماعت» خودی نیست همانگونه که «جامعه» با «اجتماع» هم معنی نیست و «ملت» در معنای «توده» نمی تواند باشد و هکذا «شهروند» با « افراد».
آینده ایران در گروه تامین «منافع ملی» و حقوق شهروندان است و منافع ملی جز از طریق « آشتی» و بازگشت به «مردم» ممکن نخواهد بود.
«مردم»، «جماعت خودی» نیست، بلکه شهروندانی هستند دارای حقوق و آزادی های مدنی و اجتماعی، حق زندگی شرافتمندانه، برخوردار از عدالت و آزادی، دارای حقوقی برابر و آینده ای امیدوارانه، زیست اجتماعی و سبک زندگی به رسمیت شناخته شده، سلایق فکری و اندیشه ای حتی مخالف که همگی به صورت عملی و در ساختار حقوقی، سیاسی و قانونی کشور محترم شمرده شده است.
اگر بپذیریم که انتظار «نتیجه مثبت» از راهی که به «نتیجه منفی» ختم شده، حماقت است باید در پافشاری بر راههای رفته و سیاست هایی برگزیده که به «جداسری» انجامیده تامل نماییم. می بایست بر مشکلات اقتصادی غلبه کرده، سیاست داخلی و خارجی مان را مورد بازنگری قرار داده، حقوق سیاسی، اجتماعی و فردی محترم شمرده، بر فساد و رانت و ویژه خواری غلبه کرده و به تنظیم روابط بین المللی درست اقدامنماییم و صد البته بهبود خیلی چیزهای دیگر.
ایران رنجور اما سرافراز با بخشش، مهربانی، همدلی و به رسمیت شناختن ۱۰۰ میلیون سلیقه متفاوت امنتر، پیشرفته تر و شکوهمند تر خواهد بود.