ابوذر غلامنژاد، پژوهشگر جامعهشناسی:
اگر آن شعارها بیاهمیت بودند، نباید گفته میشدند؛ و اگر مهم هستند عدم پافشاری بر تحققآنها غیراخلاقی و ناجوانمردانه است
مسعود پزشکیان رییسجمهوری است که با شعارهایی بزرگ آمد؛ با وعدهی گشودن افقهای تازه، احیای نشاط اجتماعی، آزادیهای مدنی، توسعهی گفتمان «ایران برای همهی ایرانیان»، و ایجاد روابطی عزتمندانه و شایسته با جهان. اما آنچه در عمل دیدیم، نه تحقق این وعدهها که قربانیکردنشان در برابر تلقی خاصی از وفاق و اجماع؛ وفاقی که بیش از آنکه سازنده باشد، به انفعال بدل شد؛ و اجماعی که بیش از آنکه همافزا باشد، صداها را خاموش کرد.
آقای رییسجمهور! قاطعیت در اجرای وعدههایتان را فدای ترسی مبهم از مخالفتها کردهاید؛ و این، بدنهی رایدهندگانی را که به شما امید بسته بودند، سرخورده و مأیوس ساخته است. شما که میبایست صدای جمهور باشید، امروز صدایی کمبسامد و واخورده دارید؛ و عقبنشینیتان در جایی که باید بر مواضع خود بایستید، همان ارزشهایی را تضعیف کرده که برای تحققشان بر مسند ریاست نشستید.
جامعهشناسان میگویند مشروعیت سیاسی نه در شعار که در تحقق وعدهها زاده میشود. همانگونه که نظریهپردازان «کنش متقابل نمادین» (Symbolic Interactionism) میگویند، قدرت رهبر به تواناییاش برای معنا دادن و تفسیر عمل سیاسیاش نزد مردم وابسته است ولی این معانی، امروز در ذهن جامعه محو شده است. یا همانطور که در نظریهی «حلقهی بازخورد» (Feedback Loop) در روابط دولت و ملت هشدار میدهند باید تاکید کنم که هرگاه دولت نتواند پیام قدرت و اقتدار خود را شفاف به جامعه بفرستد، جامعه نیز اعتماد و حمایت خود را بازپس میگیرد و این مساله خطرناکی است که شاید “منتقدان نزدیکبین ” شما که منافع ملی را در یک افق وسیعتر نمی بینند و در چشم انداز رقابت انتخاباتی می فهمند از درک آن عاجز باشند.
رییسجمهوری که در کسوت نمایندگی مجلس، سخنانی صریح و گاه تند میگفت و تصویری مقتدر و پر صلابت از خود به نمایش میگذاشت، امروز کمتر از یک کارگزار محتاط و منشی بیرمق نشان میدهد که نه موضعی قاطع دارد نه سخنی برنده و نه موضعگیری مقتدرانهای که دشمن را به عقبنشینی وادارد و دوست را به همراهی بطلبد.
از بودجهی عمومی کشور، تریبونهایی تغذیه میشوند که روز و شب سخنانی میگویند که منافع ملی را در جهان مخدوش میکند؛ اما صدای دولت، ضعیف و خسته به گوش میرسد. شما که میبایست سدی باشید در برابر این تکصدایی خطرناک، عملاً با سکوتتان فضا را برایشان خالی گذاشتهاید. وزیرانی که میبایست ستونهای گفتمان دولت باشند، از صحنه کنار رفتهاند و بار همهچیز بر شانهی شما مانده؛ شانههایی که ظاهراً دیگر رمق ایستادگی ندارند.
در کوچه و خیابان، مردم از خود میپرسند پزشکیان تغییر کرد یا ما اشتباه فهمیدیم؟ آنان که برای دفاع از آزادیهای مدنی، نشاط اجتماعی و منزلت ایران در جهان به شما رأی دادند، امروز سرخوردهاند.
در نگاه نظریهی «رهبری کاریزماتیک» ماکس وبر، رهبری کاریزماتیک نه در لحن ملایم، که در عمل قاطع و دفاع بیپروا از ارزشها متولد میشود.
در عرصهی بینالملل هم، وقتی رییسجمهور موضعی قوی نگیرد، دولتهای دیگر مواضع تند تریبونداران داخلی را جدی میگیرند و سیاست خود را بر اساس آن تنظیم میکنند. ضعف در بیان مواضع، از درون، قدرت ملی میکاهد و امنیت کشور را به خطر میاندازد.
آقای پزشکیان! ریاستجمهوری عرصهی سخنرانی انگیزشی در همایشهای توسعهی فردی نیست؛ سنگر دفاع از ملت است، جایگاه جنگیدن برای تحقق وعدههایتان، حتی به بهای درافتادن با جریانهای بعضا قدرتمند و حتی مخالف. اگر آن شعارها بیاهمیت بودند، نباید گفته میشدند؛ و اگر مهم بودند، سکوت و عدم پافشاری بر تحققشان، نهتنها غیرسیاسی، که غیراخلاقی و ناجوانمردانه است.
رییسجمهور موظف است نه برای خوشایند این و آن، که برای دفاع از ملتی که به او رأی دادهاند، برخیزد و فریاد بزند؛ صدایی که از عمق جمهوریت میآید و طنینش باید رساتر از هر تریبون دیگر باشد.
این کشور، این ملت، و این امید نیازمند اقتدار است؛ به صلابتی که شما در صحن مجلس به نمایش میگذاشتید؛ به لحن قدرتمندی که مخالفان را به احتیاط و دوستان را به همدلی وامیداشت.
امروز در میدان سیاست ایران، جای خالی آن پزشکیانِ صریح و قاطع، آن پزشکیانِ جنگنده و باورمند، از همهچیز بیشتر حس میشود.
ایمیل: Aboozar.gd@gmail.com