بهار – اعظم محمودآبادی: سال 1392 بود که نماینده مقیم سازمان ملل ؛ آب، آسیب دیدگی و فرسایش خاک، انرژی، آلودگی هوا و خسارت تنوع زیستی را به عنوان پنج چالش مهم زیست محیطی ایران عنوان کرد. و امروز بعد از گذشت 10 سال هیچ مولفه ای در رفع چالش ها تغییر نکرده و اوضاع ایران روز به روز بحرانی تر می شود.تا جایی که بر اساس گزارش های بین المللی در شاخص های محیط زیستی 80 رتبه نزول داشته ایم و این یعنی هم اکنون ایران به کما رفته است و شریان حیات در این کشور قطع شده است.
هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل متحد و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود در گردهمایی بنیاد میراث ایران و بنیاد میراث حیات وحش ایرانی که انجمن سلطنتی جغرافیایی در لندن برگزار کرد، ۵ چالش زیست محیطی ایران را بیان کرد.
در این گردهمایی که ۱۸ ژانویه ۲۰۱۴ برگزار شد، گفت: سخنان امروز من در دو بخش خواهد بود؛ نخست، به بررسی چیزی می پردازم که به باور من باید «امنیت انسانی» واقعی در قرن بیست و یکم باشد. سپس، به مسایل زیست محیطی کشور جدیدم – ایران – می پردازم. با آگاهی نسبت به این امرکه افرادی با تجربه تر و صالح تر پس از من سخن خواهند گفت، با بیانی ساده صحبت خواهم کرد.
لوییس با نشان دادن نقشه ای از ایران گفت: من به بخش شرقی آن تمرکز می کنم؛ مرز بین ایران و افغانستان. ناحیه ای به نام هامون. بیشتر این قسمت ایران از آب رودخانه هلمند سیراب می شود که از شرق در افغانستان سرچشمه می گیرد. این رودخانه در آبگیر سیستان در ایران پایان می یابد. این منطقه، تاریخی دارد. اینجا زادگاه رستم، پهلوان اسطوره ای ایران است که زمانی مرکز اصلی تولید غلات ایران بود و در طول 150 سال گذشته – هنگامی که آب کمیاب می شد، تنش هایی به وجود می آمد. امروز، این ناحیه بار دیگر به علت فقدان آب تحت فشار است.
او دو دلیل خشکسالی در منطقه هامون را چنین بیان کرد: آب کمتری از قسمت بالای رودخانه در استان های هلمند و قندهار افغانستان- جاهایی که سال ها پیش به عنوان مامور جوان کنترل مواد مخدر در آنجا کار می کردم – می آید. روی رودخانه حیاتبخش هلمند – در تمام مسیر آن در افغانستان – سد بسته اند و از آب آن بیشتر برای آبیاری سود می برند. اما علت دومی هم وجود دارد و آن روش مدیریت آب در داخل خود ایران است. من هفته گذشته در هامون ها بودم و اطلاع یافتم بیشتر آبی که وارد ایران می شود در حال حاضر به شبکه مخزن «چاه نیمه» انتقال می یابد و بعد برای آشامیدن و کشاورزی به مصرف می رسد. در حالی که این آب می تواند برای ده ها هزار نفر مفید باشد، ساکنان هامون را از رگ حیاتی خود نیز محروم کرده است.
نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد تصاویری از ۱۷ سال (۱۹۹۷) پیش منطقه هامون و همچنین تصاویری که در سفر خودش به هامون در ابتدای زمستان ۹۲ از این منطقه گرفته بود نشان داد و گفت: نتیجه این فاجعه زیست محیطی – طی دهه گذشته – تخلیه و رها کردن بسیاری از روستاها بوده است. حالا خانه ها زیر شن هایی دفن شده اند که باد آن ها را از بستر خشک شده هامون می آورد. باد در اسکله های پر سر و صدا – بازارهای خالی ماهی – می پیچد و قایق های شکسته، در همه جا پخش و پلا شده اند. اما این مشکل فقط بر ایران تاثیر نمی گذارد.
او عکسی ماهواره ای از توفان های شن و ریزگرد است که از هامون سرچشمه می گیرند نشان داد و گفت: امنیت آب، امنیت محیط زیست و امنیت انسانی، همه به هم ارتباط دارند.او در ادامه از دریاچه ارومیه گفت، از زاینده رود،از کاهش آب های زیرزمین مشهد که وابسته به هیرمند بوده و البته مشابه همین ماجرا در شیراز و بسیاری از شهر های ایران که در برخی از نقاط کشور باید فرونشست زمین را نیز به آن بیفزاییم.
افت شاخص ها بعد از 10 سال
حال بعد از 10 سال نه تنها بهبودی حاصل نگشته بلکه شاخص های محیط زیستی ایران با افت شدیدتری مواجه شده است. بر اساس آمار «مرکز بینالمللی شبکه اطلاعات علوم زمین موسسه زمین دانشگاه کلمبیا» ایالات متحده ایران از میان 180 کشور، در رتبه 133 قرار دارد. باز هم برنامه توسعه کشور (برنامه هفتم که هماکنون در مجلس در حال بررسی است) فاقد فصل مجزا و مختص به خود است.
گفته می شود اوضاع هورالعظیم هم خوب نیست،حالا به تمام بحران های آبی جنگل خواری و چرای بی رویه دام و … را هم اضافه کنید.آیا امیدی به بهبود محیط زیست ایران است؟اما این که با این وضعیت چرا دولت در لایحه پنجساله هفتم توسعه که این روزها مراحل بررسی را در مجلس میگذراند، به محیط زیست کمتوجهی کرده است، حتما راز و رمزی دارد که ما از آن بی اطلاعیم. نایب رئیس کمیسیون تخصصی بررسی این برنامه، دیروز به تسنیم گفت: در کل لایحه برنامه هفتم 15 ماده مرتبط با موضوع محیط زیست تدوین شده است و متأسفانه مباحث زیستمحیطی در این لایحه مهجور واقع شدهاند و حتی در برخی از احکام این برنامه عقبگرد نسبت به برنامههای توسعه اول تا ششم دیده میشود. تمام شواهد و تصمیم گیری ها برای محیط زیست جز اینکه نشان دهنده پایان حیات در ایران باشد نشانه موضوع دیگری نیست. ایارنی که روزی با باغ ها و دریاچه هایش فخر دنیا بوده امروز در حال تبدیل شدن به شوره زاری است که راه نجاتی جز تغییر در مدیریت و نگاه ویژه به محیط زیست نیست.