زهرا زارع، روزنامه نگار:
در روزهای نه چندان خوب کشور که حال شهروندان نیز به دلیل کمبود آب و برق، اینترنت ضعیف، هوای آلوده، محیط زیست بحران زده، اقتصاد بابسامان و غیره اصلا خوب نیست و یکسال پس از انتخاباتی که دکتر پزشکیان با شعارهایی چون «وفاق ملی»، «بازکردن فضا» و «شنیدن صدای بیصدایان» پیروز شد و پا به پاستور گذاشت، نتشار لایحهای به نام «مقابله با اخبار جعلی» بار دیگر بحث بر سر نسبت آزادی، حقیقت و قدرت را به صدر افکار عمومی بازگردانده است.
در همین راستا، با ابوذر غلامنژاد، پژوهشگر جامعهشناسی و روزنامهنگار گفتوگو کردیم تا ابعاد جامعهشناختی، رسانهای این لایحه را بررسی کنیم.
ابوذر غلامنژاد در ابتدای این گفتگو در پاسخ به اینکه چه خطری در دل این لایحه نهفته است؛ با اشاره به تناقض بنیادین لایحه با شعارهای رئیسجمهور گفت:
لایحه موسوم به مقابله با اخبار جعلی، نه تنها در تضاد کامل با گفتمان و وعدههای انتخاباتی آقای دکتر پزشکیان قرار دارد، بلکه در صورت اجرایی شدن، میتواند جامعه را با خطراتی عمیق و چندلایه مواجه سازد. این لایحه بهجای آنکه گفتوگو را نهادینه و نقد را تقویت کند، عملاً نقد را در معرض جرمانگاری قرار میدهد و گفتوگو را به سکوت بدل میسازد.
وی در خصوص تضاد این لایحه با گفتمان رییسجمهورتصریح کرد:پزشکیان با شعارهایی چون «بازکردن فضا»، «رفع فیلترینگ»، «بازگرداندن نیروهای حذفشده به صحنه سیاسی» و ایجاد نشاط اجتماعی، اعتماد مردم را جلب کرد. اما انتشار چنین لایحهای، آن هم در یکسالگی عمر دولت، نشان از فاصله معنادار بین وعده و عمل دارد. مردمی که به امید شنیدهشدن رأی دادند، حالا با سندی روبهرو هستند که همان روزنههای کوچک رسانهایشان را نیز تهدید میکند.
این پژوهشگر اجتماعی در ادامه افزود: اینکه گفته شود نسخهای محدودکنندهتر از سوی نهاد دیگری پیشنهاد شده بود و دولت آن را «تعدیل» کرده، نمیتواند مشروعیت این اقدام را توجیه کند. محدودیت، بهویژه در حوزه رسانه، در هر سطح و با هر نیتی، آسیبزاست و با روح جمهوریت و مشارکت در تضاد است.
وی با استناد به نظریات اجتماعی تأثیر این لایحه بر فضای عمومی و انسجام اجتماعی را به بحث گذاشت و گفت:
فضای عمومی همانگونه که یورگن هابرماس می گوید تنها زمانی معنا مییابد که بر پایه گفتوگویی عقلانی، آزاد و بدون تهدید بنا شود. اگر دولتها بهجای تقویت سواد رسانهای و شفافیت نهادی، به سمت کنترل اطلاعات بروند، نه تنها به حقیقت کمکی نمیکنند، بلکه بر بیاعتمادی و شایعه دامن میزنند. فضای باز، شرط ضروری تمییز سره از ناسره در جامعه مدرن است.
غلامنژاد ادامه داد:در تجربه جهانی نیز قوانین سختگیرانه علیه «فیکنیوز» در کشورهای غیر دموکراتیک، عمدتاً به ابزار سرکوب بدل شدهاند. از ترکیه تا ونزوئلا، از روسیه تا هنگکنگ، کنترل حقیقت به فروپاشی سرمایه اجتماعی انجامیده است.
این پژوهشگر جامعهشناسی نسبت این لایحه با «وفاق ملی» که شعار محوری رئیسجمهور بود را به بحث گذاشت و اظهار کرد:
وفاق ملی، حاصل توازن واقعی بین صداهای متکثر است، نه نتیجه تفاهمهای پشتپرده با قطبهای قدرت. اگر رئیسجمهور بهجای شنیدن صدای مردم، صرفاً برای کاهش اصطکاک در ساخت قدرت، حاضر به عقبنشینی از اصول خود شود، حاصل آن، وفاق نخواهد بود بلکه سکوتی صوری و ظاهریست.
وی تأکید کرد: وفاق، یک استراتژی سیاسی سطحی نیست، بلکه ضرورتی عمیق و اجتماعیست. توافق با صاحبان قدرت، شاید چند صباحی آرامش سطحی ایجاد کند، اما اگر به بهای خاموش کردن نقد و رسانه باشد، جامعه را دچار اختناق نرم میکند؛ بیآنکه صدای شکستن استخوانهای مشارکت عمومی به گوش برسد.
ابوذر غلامنژاد پژوهشگر جامعهشناسی در پایان هشدار داد: لایحهای که نقد را جرم میکند و حقیقت را به انحصار نهاد قدرت درمیآورد، نهتنها کمکی به انسجام اجتماعی نمیکند، بلکه امید به تغییر را از بین میبرد. جامعهای که امیدش را از دست دهد، مستعد هر نوع انفجار یا فرسایش پنهان خواهد بود.صدای مردم را، نه با مسکنهای قانونی، بلکه با جسارت شفافیت و وفاداری به وعدههای دموکراتیک باید شنید.