فیروزه نعیمی، روزنامه نگار:
فرونشست زمین پدیدهای است که آرام و بیصدا در حال تغییر چهره ایران است. این بحران نه با صدای انفجار و نه با لرزش ناگهانی، بلکه با حرکتی خزنده و خاموش خود را نشان میدهد. امروز این پدیده به مرحلهای رسیده که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان «زلزله خاموش» یاد میکنند؛ زلزلهای که اگر جدی گرفته نشود، میتواند آینده سرزمین، اقتصاد و حتی هویت تاریخی ایران را در معرض نابودی قرار دهد.
ابعاد فاجعه؛ ایران روی خط فرونشست جهانی
ایران در سالهای اخیر به یکی از کانونهای اصلی فرونشست زمین در جهان تبدیل شده است. آمارها نشان میدهد کشورمان از نظر سرعت فرونشست دومین رتبه دنیا و از نظر وسعت مناطق درگیر سومین رتبه جهانی را در اختیار دارد. به جز استان گیلان، تقریباً تمام نقاط کشور با این پدیده دست به گریباناند.
از میان ۶۰۹ دشت مطالعاتی در ایران، دستکم ۴۱۰ دشت با فرونشست مواجه هستند. این یعنی دوسوم دشتهای کشور دیگر وضعیت عادی ندارند و به تدریج در حال فرو رفتناند. برای مقایسه کافی است بدانیم که خط قرمز جهانی برای فرونشست تنها ۴ میلیمتر در سال است؛ حال آنکه در برخی نقاط ایران این رقم به ۵۴ سانتیمتر در سال میرسد. چنین اختلافی خود گویای عمق بحرانی است که در حال گسترش است.
نقشه خطر؛ از تهران تا کاشان و فراتر
بحران تنها به دشتهای دورافتاده محدود نمیشود. یکی از بزرگترین شکافهای ناشی از فرونشست در نزدیکی مراکز جمعیتی و زیرساختی قرار دارد. شکافی به طول ۷۶ کیلومتر از محدوده کاشان آغاز میشود و تا نزدیکی قم ادامه دارد. این ترک زمین شبکه جادهای و ریلی کشور را تهدید میکند و حتی میتواند امنیت تأسیسات حیاتی را به خطر اندازد.
استانهای کرمان، فارس، خراسان رضوی و اصفهان بیشترین وسعت مناطق فرونشسته را دارند. در سوی دیگر، استانهای البرز، مرکزی و کرمان بالاترین نرخ فرونشست سالانه را ثبت کردهاند. این بدان معناست که نه تنها مناطق مرکزی ایران بلکه حاشیه کلان شهرها نیز با سرعت در حال فرو رفتناند.
براساس دادههای رسمی، حدود ۳۹ میلیون نفر یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت ایران در ۳۸۰ شهر و بیش از ۹۲۰۰ روستا با پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم این بحران روبهرو هستند. این آمار به خوبی نشان میدهد که فرونشست صرفاً یک مسئله محلی نیست؛ بلکه تهدیدی ملی است.
پیامدهای ویرانگر فرونشست
- زیرساختهایی که ترک میخورند
وقتی زمین مینشیند، پیش از هر چیز زیرساختها آسیب میبینند. جادهها و خطوط ریلی کشور ترک برمیدارند و در معرض تخریب قرار میگیرند. مسیرهای پررفتوآمدی چون تهران–مشهد یا اصفهان–شیراز دیگر ایمنی گذشته را ندارند. حتی فرودگاه بینالمللی امام خمینی که یکی از گلوگاههای اصلی حملونقل کشور است، بر زمینهای فرونشسته بنا شده و خطر برای آن جدی است. شبکههای آب، برق و گاز نیز از این آسیبها در امان نیستند. به عنوان نمونه در استان اصفهان، فرونشست چنان گسترش یافته که نزدیک به ۴۰۰ مدرسه به دلیل خطرات سازهای ناگزیر تعطیل شدهاند. این تنها یک نمونه از زندگی روزمرهای است که فرونشست آن را مختل کرده است. - میراثی که در معرض نابودی است
فرونشست فقط زیرساختها را نمیشکند؛ بلکه تاریخ و هویت ایران را هم نشانه گرفته است. بناهای جهانی و ملی همچون تخت جمشید، میدان نقش جهان و مسجد جامع اصفهان در فهرست بناهای در معرض خطر قرار گرفتهاند.
از میان ۶۳ اثر ثبت جهانی ایران، دستکم ۲۷ اثر به طور مستقیم با خطر ناشی از فرونشست تهدید میشوند. افزون بر آن، بیش از یک میلیون اثر تاریخی شناسایی نشده، ۱۹۰ بافت تاریخی شهری و هزاران روستای قدیمی نیز ممکن است در آیندهای نه چندان دور آسیب جدی ببینند. در واقع، فرونشست میتواند بخشی از میراث چند هزار ساله ایران را برای همیشه از بین ببرد. - مرگ خاموش آبخوانها
یکی از نگرانکنندهترین پیامدهای فرونشست، نابودی سفرههای آب زیرزمینی است. وقتی لایههای زمین فشرده میشوند، فضاهای خالی که محل ذخیره آب بودهاند، از بین میروند. این فرآیند برگشتناپذیر است؛ حتی اگر بارشها افزایش پیدا کند، دیگر امکان ذخیره آب در آن سفرهها وجود ندارد.
این وضعیت پیامدی دوگانه دارد: از یک سو دشتهای حاصلخیز به بیابانهای خشک تبدیل میشوند و از سوی دیگر خطر سیلابهای ناگهانی افزایش مییابد. زمین توان جذب آب را از دست میدهد و بارشهای شدید به جای تغذیه سفرهها، به سیلهای ویرانگر بدل میشوند.
دلایل ریشهای؛ چرا ایران فرو میرود؟ - حکمرانی ناکارآمد منابع آب
بسیاری از کارشناسان تأکید میکنند که بحران فرونشست بیش از آنکه نتیجه تغییرات اقلیمی باشد، محصول سیاستهای نادرست در مدیریت منابع آب طی نیم قرن اخیر است.
اصرار بر خودکفایی در کشت محصولات پرمصرف، تعیین قیمتهای غیر واقعی برای آب، نبود نظارت کافی بر حفر چاهها و غفلت از برنامهریزی جامع، همگی در کنار هم بحران امروز را ساختهاند. - برداشت بیرویه و چاههای بیپایان
آمارها نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی استفاده میشود. در پنجاه سال گذشته نزدیک به ۱۴۰ میلیارد مترمکعب از منابع آب زیرزمینی ایران تخلیه شده است. این روند با وجود بیش از ۴۲۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز همچنان ادامه دارد و زمین را به سرعت به سوی نشست بیشتر سوق میدهد. - فراموشی دانش بومی
ایرانیان قرنها با خشکی و کمآبی زیستهاند و فناوریهایی مانند قنات نشان میدهد که نیاکان ما راهکارهایی پایدار برای مدیریت آب داشتهاند. اما در دوران جدید این دانش بومی به فراموشی سپرده شده و جای آن را الگوهای توسعه شتابزده و نامتناسب گرفته است. نتیجه آن، تشدید بحران و ناتوانی در سازگاری با شرایط اقلیمی امروز است.
راهکارها؛ چگونه میتوان سرعت فرونشست را مهار کرد؟
از آنجا که فرونشست یک پدیده برگشتناپذیر است، راهکارها باید بر کاهش سرعت آن و جلوگیری از تخریب بیشتر متمرکز شوند. - مدیریت مصرف آب
نصب کنتورهای هوشمند بر روی چاهها و بستن چاههای غیرمجاز نخستین گام ضروری است. - اصلاح الگوی کشت
باید از کشت محصولات پرمصرف در مناطق خشک جلوگیری و روشهای نوین آبیاری ترویج شود. - آمایش سرزمین
برنامهریزی برای توزیع متوازن جمعیت و صنایع پرمصرف آب ضروری است تا فشار از مناطق حساس برداشته شود. - مقاومسازی زیرساختها
در مناطقی که خطر فرونشست شدیدتر است، لازم است زیرساختها و آثار تاریخی با اقدامات فنی ویژه مقاومسازی شوند.
با وجود تدوین بسیاری از این راهکارها در اسناد رسمی، مشکل اصلی در اجرای ناقص و نبود هماهنگی بین دستگاههاست. کارشناسان تأکید دارند که ابزار علمی و راهکارهای اجرایی در دسترس است، اما اراده و انسجام مدیریتی هنوز شکل نگرفته است.
آیندهای نامعلوم؛ ده سال سرنوشتساز
کارشناسان هشدار میدهند که ایران تنها ۵ تا ۱۰ سال فرصت دارد تا روند نابودی آبخوانها را مهار کند. اگر این فرصت از دست برود، حتی افزایش بارشها نیز نمیتواند شرایط را تغییر دهد و دشتهای حاصلخیز کشور به بیابانهای خشک تبدیل خواهند شد.
فرونشست یک بحران زیستمحیطی صرف نیست. این پدیده میتواند اقتصاد، امنیت و حتی هویت ملی ایران را متأثر کند. سرزمینی که هزاران سال تمدن در آن شکل گرفته، ممکن است در آیندهای نه چندان دور زیر پای نسلهای بعدی فروبپاشد.
فرونشست زمین در ایران، بحرانی است که آرام پیش میرود اما ویرانیهای آن عمیق و گسترده خواهد بود.
این پدیده نه تنها زمین و زیرساختها را میبلعد، بلکه زندگی مردم، منابع آب و میراث فرهنگی را نیز نشانه گرفته است.
امروز زمان تصمیمگیری است. مسئولیت مهار این بحران بر دوش دولت، نهادهای مسئول و تکتک شهروندان است. اگر همین امروز اقدام نکنیم، فردا شاید بسیار دیر باشد. فرونشست تنها زمین را نمیبلعد؛ بلکه میتواند بخشی از تاریخ و آینده ایران را نیز با خود ببرد.