محمدباقر میرزائی‌منش:
میان تبِ فناوری و منطقِ توسعه؛ تأملی بر مسیر ناتمام پیشرفت در ایران

از روزگاری نه‌چندان دور، تبِ استارت‌آپ‌ها در فضای جامعه پیچید؛ بسیاری نه از سرِ درکِ معنا و دشواریِ آفرینش، که بیشتر برای آن‌که دیده شوند، به میدان آمدند. انبوهی از طرح‌ها و تسهیلات، سریع در گردش افتاد؛ هزاران پروژه کلید خورد و بسیاری نیمه‌تمام رها شد. معدود نمونه‌های موفق نیز بیش‌تر بازآفرینی الگوهای جهانی بودند تا محصول خِرَد و خلاقیت بومی: دیجیکالا به‌سانی از آمازون و علی‌بابا، و اسنپ الهام‌گرفته از اوبر و یاندکس.
از روزگاری نه‌چندان دور، تبِ استارت‌آپ‌ها در فضای جامعه پیچید؛ بسیاری نه از سرِ درکِ معنا و دشواریِ آفرینش، که بیشتر برای آن‌که دیده شوند، به میدان آمدند. انبوهی از طرح‌ها و تسهیلات، سریع در گردش افتاد؛ هزاران پروژه کلید خورد و بسیاری نیمه‌تمام رها شد. معدود نمونه‌های موفق نیز بیش‌تر بازآفرینی الگوهای جهانی بودند تا محصول خِرَد و خلاقیت بومی: دیجیکالا به‌سانی از آمازون و علی‌بابا، و اسنپ الهام‌گرفته از اوبر و یاندکس.

از روزگاری نه‌چندان دور، تبِ استارت‌آپ‌ها در فضای جامعه پیچید؛ بسیاری نه از سرِ درکِ معنا و دشواریِ آفرینش، که بیشتر برای آن‌که دیده شوند، به میدان آمدند. انبوهی از طرح‌ها و تسهیلات، سریع در گردش افتاد؛ هزاران پروژه کلید خورد و بسیاری نیمه‌تمام رها شد. معدود نمونه‌های موفق نیز بیش‌تر بازآفرینی الگوهای جهانی بودند تا محصول خِرَد و خلاقیت بومی: دیجیکالا به‌سانی از آمازون و علی‌بابا، و اسنپ الهام‌گرفته از اوبر و یاندکس.
این داستانِ تکراری ادامه یافت؛ هر موج نوین فناوری که می‌رسید، واژگانی نو جلوه‌گر می‌شدند—«اینترنتِ اشیاء»، «دانش‌بنیان»، «هوش مصنوعی»— و گاه بیشتر از آن‌که مبنای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزیِ زیرساختی قرار گیرند، وسیله‌ای برای نمایش و امتیازگیری شدند. اکنون که نام‌ها عوض شده‌اند—«هوش مصنوعی»، «داده‌کاوی»، «خودکفایی دیجیتال»— بیم آن می‌رود که در پسِ این لفظ‌های درخشان، بار دیگر همان بی‌برنامگی و همان منافعِ رانتی پنهان باشد.
در این میان، بازارِ نیروگاه‌های خورشیدی به‌سرعت محبوب شده است؛ انرژی پاک و ارزان، امیدی واقعی برای امنیتِ انرژی ملی. اما پرسشِ کلیدی این است که آیا مکان‌یابی و توزیع این پروژه‌ها بر پایه معیارهای فنی و زیرساختی انجام می‌گیرد؟ در کشوری با پهنه اقلیمیِ متنوع مانند ایران، هر سایتِ پیشنهادی باید با سنجه‌هایی چون شدت تابش، پایداری زمین، دسترسی به شبکه سراسری و ظرفیت خطوط انتقال و تراز مصرف محلی منطبق شود. بی‌توجهی به این معیارها، چه بسا موجب شود که نیروگاه‌های پرهزینه، نه منبعِ انرژیِ مازاد، که عاملِ هدررفتِ سرمایه و مانعی بر سر توسعه شوند.
هم‌زمان با این موج‌ها، سایه سیاست‌هایی مقطعی و گاه سلبی بر فضای فناوری گسترده شده است. گاه به نامِ امنیت، راهکارهایی مانند فیلترینگِ گسترده اینترنت یا اختلالِ کنترل‌شده در سامانه‌های موقعیت‌یابی جهانی (GPS) اتخاذ می‌شود. این گونه اقدامات اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت حسِ کنترل ایجاد کند، اما در عمل به شبکه زیستِ دیجیتالِ کشور ضربه می‌زنند: ناوگانِ حمل‌ونقل، خدماتِ مبتنی بر موقعیت‌یابی، تجارتِ الکترونیک و پژوهش‌های فناورانه صدمه می‌بینند. در عصرِ کنونی که کشورهایی پیشرو از داده‌های ماهواره‌ای و تصویرهای ویدیویی-فضایی برای رصدِ لحظه‌ای و تصمیم‌گیری بهره می‌گیرند، ما هنوز با زیرساخت‌هایی فرسوده و پهنای باند محدود دست و پنجه نرم می‌کنیم.این دوگانگی میان ظرفیتِ نوینِ اطلاعاتی جهان و واقعیتِ فناورانه داخلی، خطرِ فروبردنِ کشور در تنگنای اقتصادی و امنیتی را تشدید می‌کند.
چالشِ دیگر اما ساختاری‌تر است: رانت و انحصارِ واردات. بررسیِ میزهای مدیران ارشد—چه در بخشِ دولتی، چه در عرصه نظامی— گویا از اعتماد به فناوریِ تولید خارج حکایت دارد؛ لپ‌تاپ‌های سرفیس، تلفن‌های آیفون و سایر ابزارِ خارجی غالب‌اند. ایراد این نیست که از بهترین‌ها استفاده شود؛ لپ‌تاپ‌های سرفیس، تلفن‌های آیفون و سایر ابزارِ خارجی غالب‌اند. ایراد این نیست که از بهترین‌ها استفاده شود؛
ایراد آن است که هم‌زمان سیاست‌های کلان، میدان رقابت را به‌سودِ عده‌ای محدود کرده است؛ همان شرکت‌ها و شبکه‌های وابسته به رانت که در بزنگاه‌های توسعه، سهمِ واقعیِ کارشناسی و رقابت را مسدود می‌کنند. نتیجه این قفلِ ساختاری تنها توقفِ رشدِ بومی نیست؛ گاه به ورودِ کالاها و تجهیزاتِ بی‌کیفیت و ناامن می‌انجامد—نمونه‌هایی که در رخدادِ انفجارِ پیجرها یا مشکلاتِ به‌روزرسانیِ برخی تلویزیون‌های مونتاژی نمود یافته است.
شایسته‌گزینی و شفافیتِ فرآیندهای تصمیم‌گیری، در دورانِ تحریمِ طاقت‌فرسا، بیش از پیش اهمیت می‌یابد. حتی اگر مسیر تجارتِ غرب بسته باشد، همکاری‌های هوشمند با شرکای بین‌المللی—از جمله شرکای شرقی—می‌تواند ابزارِ انتقالِ دانش و تقویت ظرفیت‌ها باشد؛ به شرط آن‌که واردات و تولید، نه بر شالوده روابط رانتی، که بر مبنای نیازِ واقعی، استاندارد کیفیت و رقابتِ سالم بازطراحی شود. سیاستِ «وارداتِ به هر قیمت» یا «حمایتِ شعاری از تولید ملی» بدونِ برنامه و استاندارد، هم منابع را هدر می‌دهد و هم اعتمادِ عمومی را می‌سوزاند.
بنابراین راهِ عبورِ ما روشن است: نخست، شفاف‌سازی در زنجیره تأمین و شکستنِ انحصار؛ دوم، سرمایه‌گذاریِ مستمر و هدفمند در پژوهش‌ و توسعه بومی—به‌خصوص در حوزه نیمه‌هادی‌ها، ارتباطات ایمن و سامانه‌های ماهواره‌ای؛ سوم، برنامه‌ریزیِ زیرساختیِ دقیق پیش از اجرای هر پروژه کلان؛ و نهایتاً، مدیریتِ واقع‌بینانه تب‌های فناورانه: پیش‌نیازِ به‌کارگیریِ هوش مصنوعی، اینترنتِ اشیاء یا انرژی خورشیدی، تأمینِ زیرساختِ فنی و انسانیِ همسان است، نه شعارهای بخشی.
این یادداشت انتقادآمیز نیست که به‌دنبال نکوهشِ صرف یا دشمن‌سازی باشد؛ بلکه ناظرِ دلسوزانه‌ای است که درباره هزینه‌های تکرارِ خطا هشدار می‌دهد. اگر می‌خواهیم نوآوری برای ایران چراغِ پایداری باشد و نه شعله‌ای زودگذر، باید خرد و برنامه‌ریزی را بر ترجیحات کوتاه‌مدت ترجیح دهیم.
به‌ یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم

این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محمدباقر میرزائی‌منش:
میان تبِ فناوری و منطقِ توسعه؛ تأملی بر مسیر ناتمام پیشرفت در ایران
این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محمدباقر میرزائی‌منش:
میان تبِ فناوری و منطقِ توسعه؛ تأملی بر مسیر ناتمام پیشرفت در ایران

از روزگاری نه‌چندان دور، تبِ استارت‌آپ‌ها در فضای جامعه پیچید؛ بسیاری نه از سرِ درکِ معنا و دشواریِ آفرینش، که بیشتر برای آن‌که دیده شوند، به میدان آمدند. انبوهی از طرح‌ها و تسهیلات، سریع در گردش افتاد؛ هزاران پروژه کلید خورد و بسیاری نیمه‌تمام رها شد. معدود نمونه‌های موفق نیز بیش‌تر بازآفرینی الگوهای جهانی بودند تا محصول خِرَد و خلاقیت بومی: دیجیکالا به‌سانی از آمازون و علی‌بابا، و اسنپ الهام‌گرفته از اوبر و یاندکس.
این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *