رامین‌قربانپور، مدیر مسئول:
از وعده‌ی وفاق تا واقعیت فراق

آقای رئیس‌جمهور،زمانی که در کارزار انتخابات از ضعف مدیریتی و آشفتگی اقتصاد سخن می‌گفتید، بسیاری امیدوار شدند شاید این‌بار کسی بر مسند بنشیند که درک درستی از عمق بحران معیشت و درد مردم داشته باشد. اما امروز، آن امیدها چنان رنگ باخته‌اند که حتی نام «وفاق» نیز در میان مردم، به طنزی تلخ بدل شده است.
آقای رئیس‌جمهور،زمانی که در کارزار انتخابات از ضعف مدیریتی و آشفتگی اقتصاد سخن می‌گفتید، بسیاری امیدوار شدند شاید این‌بار کسی بر مسند بنشیند که درک درستی از عمق بحران معیشت و درد مردم داشته باشد. اما امروز، آن امیدها چنان رنگ باخته‌اند که حتی نام «وفاق» نیز در میان مردم، به طنزی تلخ بدل شده است.

دولت چهاردهم «امید» را به شعار و «وفاق» را به واژه بدل کرد
آقای رئیس‌جمهور،زمانی که در کارزار انتخابات از ضعف مدیریتی و آشفتگی اقتصاد سخن می‌گفتید، بسیاری امیدوار شدند شاید این‌بار کسی بر مسند بنشیند که درک درستی از عمق بحران معیشت و درد مردم داشته باشد. اما امروز، آن امیدها چنان رنگ باخته‌اند که حتی نام «وفاق» نیز در میان مردم، به طنزی تلخ بدل شده است.
واقعیت آن است که دولت شما، بیش از هر چیز، از فقدان مدیریت منسجم و اراده‌ی عملی رنج می‌برد. مدیرانی بر سر کارند که نه طرحی در ذهن دارند و نه تجربه‌ای در دست. تصمیم‌ها از مسیر کارشناسی نمی‌گذرد و هر روز، موج تازه‌ای از بی‌ثباتی، قیمت‌ها و بازار را درمی‌نوردد. در این میان، مردم مانده‌اند با جیب‌هایی تهی و ذهنی سرشار از نگرانی.
دولت شما با زبان انگیزش سخن می‌گوید؛ گویی کشور نه در بحران اقتصادی، بلکه در کارگاه خودشناسی است! جملات تسلی‌بخشی که در بزنگاه گرانی و بی‌ثباتی، بیش از آنکه امید بیافریند، نمک بر زخم مردم می‌پاشد. ملت، دیگر محتاج سخن‌درمانی نیست؛ آن‌ها عمل می‌خواهند، تصمیم می‌خواهند، تدبیر می‌خواهند.
اگر روزی بی‌هیاهو به میان بازارها بروید، خواهید دید که شاخص فلاکت نه در گزارش‌های رسمی، بلکه در نگاه خاموش مردمی موج می‌زند که میان شرم نان و کرامت، یکی را باید برگزینند. مردمی که دیگر به وعده گوش نمی‌دهند، چون تجربه کرده‌اند که وعده‌ها در دولت شما عمری کوتاه‌تر از خود سخن دارند.
آقای رئیس‌جمهور،
وقتی می‌گویید «فرض کنید ما نیستیم»، مردم می‌فهمند که شما واقعاً نیستید؛ در زندگی واقعی‌شان، در سفره‌ی کوچک‌شان، در اضطراب روزانه‌شان، در نوسان بی‌پایان قیمت‌ها. این جمله نه استعاره‌ای از تواضع که نشانه‌ی غیبت دولت از متن جامعه است.
وفاق، اگر قرار است معنا داشته باشد، باید در عمل تجلی یابد: در آرامش بازار، در ثبات سیاست، در اعتماد عمومی. اما آنچه امروز می‌بینیم، چیزی جز شکاف روزافزون میان دولت و ملت نیست؛ شکافی که هر روز عمیق‌تر می‌شود و واژه‌ها، هرقدر هم زیبا، دیگر قادر به پرکردنش نیستند.
اگر دولت شما می‌خواهد در حافظه‌ی مردم بماند، بهتر است نه با شعار، بلکه با صداقت، شجاعت و بازگشت به واقعیت ماندگار شود. زیرا مردم، دیگر گوش‌شان از وعده پر است؛ تنها چشم به عمل دارند.

این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رامین‌قربانپور، مدیر مسئول:
از وعده‌ی وفاق تا واقعیت فراق
این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رامین‌قربانپور، مدیر مسئول:
از وعده‌ی وفاق تا واقعیت فراق

آقای رئیس‌جمهور،زمانی که در کارزار انتخابات از ضعف مدیریتی و آشفتگی اقتصاد سخن می‌گفتید، بسیاری امیدوار شدند شاید این‌بار کسی بر مسند بنشیند که درک درستی از عمق بحران معیشت و درد مردم داشته باشد. اما امروز، آن امیدها چنان رنگ باخته‌اند که حتی نام «وفاق» نیز در میان مردم، به طنزی تلخ بدل شده است.
این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید:
Facebook
Print
Email
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *