فیروزه نعیمی، روزنامه نگار:
در سالهای اخیر، نگرانیها از افزایش آسیبهای روانی و رفتاری در میان نوجوانان بیش از گذشته مطرح شده است.
افزایش فشارهای اجتماعی، رنگ باختن تعاملات خانوادگی، گسترش فضای مجازی و ضعف نظام آموزشی از جمله عواملی هستند که به گفته کارشناسان، نسل جدید را با چالشهای جدی مواجه کردهاند.
در همین زمینه با شهرزاد کیارستمی، دکترای روانشناسی گفتوگو کردهایم.
ناهنجاری روانی و رفتاری نوجوانان در سالهای اخیر چه تغییری کرده است؟
نسل امروز با نسل دیروز تفاوت زیادی دارد؛ حتی فاصلهی یک سال میتواند شکاف بزرگی ایجاد کند. در سالهای اخیر، مشکلات رفتاری و روانی نوجوانان بهصورت تصاعدی افزایش یافته است. هر سال، تفاوت محسوسی در رفتار، روحیات و دغدغههای آنها دیده میشود.
وضعیت کنونی بهلحاظ اجتماعی و روانی اضطراری است؛ بسیاری از قوانین و روشهایی که پیشتر برای هدایت نوجوانان مؤثر بود، دیگر کارایی ندارد. تعامل والدین با فرزندان تغییر کرده و راهکارهای قدیمی پاسخگو نیستند. اگر این روند ادامه یابد، بازگرداندن سلامت روان نوجوانان بسیار دشوار خواهد شد.
این ناهنجاریها بیشتر در چه زمینههایی بروز دارد؟
اصلیترین معضل امروز، اعتیاد در سنین نوجوانی است. بسیاری از نوجوانان به نوعی وابستگی دارند؛ از سیگار و قلیان تا مواد مخدر و مشروبات الکلی. آمارها نشان میدهد که اعتیاد در میان دختران در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است؛ این مسئله نگرانکنندهتر است، زیرا دختران مادران آیندهاند و ستون اصلی نسل بعد را تشکیل میدهند.
این نوجوانان، آسیبهای خود را به مدرسه میبرند و در کلاسها حلقههای تأثیرگذار همسالان را شکل میدهند. در سنی که «حرف دوست» از حرف والدین مهمتر است، این آسیبها بهسرعت گسترش مییابد و فراگیر میشود.از دیگر معضلات مهم، افزایش خودکشی و رفتارهای پرخطر در دوره بلوغ و بحران هویت است، بهویژه نوجوانانی که درگیر کشمکشهای شدید شخصیتی و اجتماعی هستند.متأسفانه این رفتارها در جامعه تا حدی عادیسازی شده و دیگر قبح سابق را ندارد. در خانوادهها هم نوعی ارزشگذاری معکوس شکل گرفته است؛ آنچه روزی ضدارزش بود، حالا نشانه جسارت و استقلال تلقی میشود. این تغییر فرهنگی، بذر بسیاری از رفتارهای پرخطر امروز است.
انگیزه نوجوانان از گرایش به این رفتارها چیست؟
نوجوانان امروز زیر بمباران اطلاعاتی زندگی میکنند اما از نظر عاطفی تغذیه نمیشوند. این ناهماهنگی باعث اضطراب، پرخاشگری و افت انگیزه میشود و زمینه بروز رفتارهای پرخطر را فراهم میکند.بسیاری از نوجوانان برای فرار از مشکلات خانوادگی، جلب توجه یا کسب تأیید دیگران به سمت این رفتارها میروند. گاهی هم از سر کنجکاوی یا تقلید از دوستان وارد این مسیر میشوند، اما در نهایت در چرخهای گرفتار میشوند که خروج از آن بسیار دشوار و پرهزینه است.
نقش فضای مجازی در این تغییرات چیست؟
فضای مجازی مانند تیغی دولبه است؛ هم میتواند فرصت یادگیری باشد و هم تهدیدی جدی. متأسفانه بیشتر نوجوانان از لبه تیز آن استفاده میکنند. پس از دوران کرونا، استفاده افراطی از فضای مجازی موجب شده است تا نوجوانان از محیطهای آموزشی و مقررات آموزشی فاصله بگیرند و انگیزهای برای حضور فعال در کلاس نداشته باشند.
نظام آموزشی ما نیز همچنان بر پایه ساختارهای قدیمی اداره میشود. در نتیجه، نوجوانان احساس میکنند در چارچوبی منجمد گرفتار شدهاند. آنها این مقررات را حتی «مسخره» میدانند.
امروز بسیاری از نوجوانان شبها تا دیروقت بیدارند، در فضای مجازی غرق میشوند و صبح، خسته و بیانگیزه و با اجبار به مدرسه میروند. در چنین شرایطی، مدرسه از فرصت رشد به معضل تبدیل میشود.
خانوادهها باید نگاه خود را از «نمرهمحوری» به رویکرد حمایتی و روانمحور تغییر دهند. نمره و تنبیه دیگر پاسخگو نیست. نوجوانان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آموزش مهارتهای زندگی، ارتباط مؤثر و مدیریت احساسات هستند. مهمتر از آن، نیاز به گفتوگو، توجه و احساس امنیت دارند.
نقش والدین در این شرایط چیست؟
اطلاعرسانی بهموقع به والدین حیاتی است. خانوادهها باید نشانهها را بشناسند تا پیش از عمیق شدن بحران، مداخله کنند. هرچه آگاهی والدین بیشتر باشد، شانس نجات فرزندشان نیز بالاتر است. والدین باید ابزار و دانش لازم را برای مراقبت فعال از فرزندان داشته باشند و بدانند که «حمایت عاطفی» امروز مهمتر از هر زمان دیگری است.
به نظر شما برای کنترل این وضعیت چه باید کرد؟
پیش از هر چیز باید بپذیریم که با یک بحران واقعی روبهرو هستیم. خانوادهها باید آگاه شوند که نوجوانان نیازمند آموزشهای جدیاند و نهادهای فرهنگی نیز باید در بازسازی ارزشها پیشگام شوند.
ادامه روند عادیسازی آسیبها، ما را به نسلی بیتفاوت نسبت به سلامت روان خود و جامعه خواهد رساند. برای پیشگیری باید:
سازوکارهای نظارت اجتماعی برای پیگیری وضعیت فرزندان ایجاد شود.
این اقدامات باید پیش از تثبیت آسیبها انجام گیرد، نه پس از بحران.
در پایان، چه پیامی به مسئولان و خانوادهها دارید؟
باید این وضعیت را یک اورژانس اجتماعی بدانیم، نه مسئلهای آموزشی که با چند دستورالعمل حل میشود. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا با نسلی روبهرو خواهیم شد که نهتنها از نظر تحصیلی عقب مانده، بلکه سلامت روانش نیز بهشدت آسیبدیده است.
برنامههای آموزش مهارتهای زندگی و تابآوری در فضاهای آموزشی اجرا شود.
کانالهای اطلاعرسانی و پشتیبانی روانی برای والدین راهاندازی گردد.
مراکز آموزشی به مشاوران فعال و خدمات تخصصی مجهز شوند.