نئو اصلاح طلبی پدیده جدید این روزهای دالان های سیاسی کشور است. رویکرد محافظه کارانه ای که به علت سال ها سختی های اصلاح طلبان این روزها در افق سیاسی کشور متولد شده است. اگر امروز متن سخنرانی اصلاح طلبان دهه ۷۰ را مطالعه کنیم قطعا مانیفست نئو اصلاح طلبان از آن فاصله زیادی دارد.
نگارنده این مقاله قصد تایید یا رد هیچ کدام از رویکردهای فکری را ندارد. بلکه علاقمند به بررسی پدیدارشناسانه این رویکرد سیاسی جدید و مقایسه آن با گذشته است. ادبیات این اصلاح طلبان جدید با گذشته خود فاصله زیادی دارد. این روزها حتی ادبیات نئواصلاح طلبی تا حدی رنگ و بوی عوام گرایی گرفته است، این درحالیست که ادبیات فاخر دهه های هفتاد و اوایل هشتاد اصلاح طلبان سرشار از تمدن فکری و عمق تئوری پردازانه بود. رویکرد فکری که کم کم مردم از آن فاصله گرفتند و اصلاح طلبان فهمیدند که برای بقای سیاسی باید با مردم ساده تر سخن بگویند.
موضوع دیگر در خصوص این تحول مفهومی، بحث حاکمیت و رابطه اصلاح طلبان با آن می باشد. در مانیفست اصلاح طلبان هرگز تقابل با حاکمیت مطرح نبوده و نیست. هرچند که در برهه های زمانی دو طرف از هم فاصله گرفتند و تا اندازه ای بی اعتمادی و نا امیدی، فضای سیاسی کشور را رنج می داد. اما رویکرد جدید اصلاح طلبان استراتژی جذب حداکثری اعتماد حاکمیت است. این رویکرد جدید اگرچه تا حدی مورد انتقاد برخی اصلاح طلبان قرار گرفته است، اما در نتیجه سازی، باز شدن فضای گفتمان، کاهش تنش های سیاسی و بهبود فضای تعامل قوا اثربخش به نظر می رسد.
اما سوال اینجاست که آیا وفاق ملی به معنای ایستادن اکثریت در کنار اقلیت است یا تمکین به رای و خواستگاه مردم؟ آیا وفاق ملی پذیرفتن گفتمان اکثریت منتخب توسط اقلیت نیست؟ البته رویکرد جدید نئو اصلاح طلبی تا حدی سردرگم می نماید. حد و مرز فکری این پارادایم جدید هنوز واضح نیست. جایگاه دقیق مردم کامل مشخص نیست. بیشتر همه چیز شبیه یک تولد طبیعی بنیادین فکری است. رویکردی که همانند تئوری های علوم طبیعی ما را یاد تلاش برای بقا می اندازد. هرچند که این تفکر مزایای مشخصی داشته است اما تاکنون در یک فضای دیالکتیک، آزمون خود را پس نداده است. پدیده ای که به نظر می رسد باید به بوته بحث روشن فکران و دانشگاهیان گذاشته شود تا چارچوب مفهومی آن به خوبی شناخته و درک شود. در حال حاضر هنوز دقیق نمی دانیم واکنش این تفکر جدید در خصوص نقد آزاد چیست؟ سوالی اساسی که مورد پرسش گری برخی از روشن فکران است. بنابراین به نظر می رسد این رویکرد فکری جدید نیازمند تبیین و رشد نظری بیشتری می باشد.