بهار- فائزه عزیزخانی خاطرنشان کرد: «روز مبادا» دقیقاً برخلاف جریان روز عمل میکند و در آن حتی شاهد طنازی ساختاری و مرتبط هستیم، ساختار و طنازیای که در سینمای روز به هیچ عنوان شاهد آن نیستیم.
به گزارش بهار از ایلنا، فیلم سینمایی «روز مبادا» به کارگردانی فائزه عزیزخانی که سال ۱۳۹۴ در سینماهای هنر و تجربه اکران شد، پس از گذشت ۹ سال به تازگی به صورت آنلاین از پلتفرم فیلمنت اکران شده است.
در این فیلم عزیزخانی دوربین را وارد فضای خانوادگی خود کرده و به دغدغههای مادرش شیرین آقارضا کاشی میپردازد که مسئله مرگ ذهنش را درگیر کرده و خود را در آستانه آن میبیند.
عباس کیارستمی، مشاور کارگردان این فیلم سینمایی است که میتوان ردپای این کارگردان را در اثر مشاهده کرد و ساختار متفاوت «روز مبادا» و محتوا و موضوع این اثر که یکی از دغدغههای همیشگی انسان است، باعث شده تا این اثر سینمایی از این حیث همچنان اثری قابل تأمل باشد.
به بهانه اکران آنلاین «روز مبادا» با کارگردان این اثر گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
ساختار متفاوت «روز مبادا» چگونه شکل گرفت؟
جدا از اینکه من از این سینما آمدهام، باید بگویم که این سینما، سینمای مورد علاقه من است. حتی وقتی سراغ قصههای پیچیدهتر میروم باز هم ناخودآگاه به سمت این ساختار کشیده میشوم چراکه تا امروز این ساختار برایم به شدت جذاب بوده و انتخابم این نوع سینماست و تقویت کردن این ساختار به شکلهای مختلف را در سینما دنبال میکنم.
آیا میتوان در تاریخ سینما منبعی برای شکلگیری این ساختار در نظر گرفت که بتوان آن را تقویت یا تکمیل کرد؟
تعداد زیادی از فیلمها و کارگردانهایی که مرور کردم و یا با آنها برخورد داشتم بر من تأثیر داشتند ولی اینکه بخواهم به طور مستقیم به یک منبع اشاره کنم باید بگویم که برایم روشن و واضح نیست که بخواهم مشخصاً تأثیرپذیری از سینما یا سینماگری خاص را مثال بزنم.
به عنوان مثال این فیلم میتواند مخاطب آگاه به تاریخ سینما را به یاد «کلوز آپ» عباس کیارستمی بیندازد.
وقتی شاگرد آقای کیارستمی شدم ۱۰ سال بود که وارد سینما شده بودم اما من مبدأ کارم را به زمانی مربوط میدانم که شاگرد آقای کیارستمی شدم و بدون شک شاگرد ایشان بودن بر سینمای من نیز تأثیر گذاشته است.
من سالها قبل از اینکه شاگرد آقای کیارستمی شوم، فکر میکنم ۱۹ ساله بودم که یک اپیزود از فیلم «پنج» آقای کیارستمی را در نمایشگاه کانسپچوال در موزه هنرهای معاصر دیدم و اصلاً نمیدانستم فیلم متعلق به چه کارگردانی است اما حیرتزده این نوع برخورد با قصه بودم و بعدها متوجه شدم که کارگردان فیلم عباس کیارستمی است. من حتی در ۱۶ سالگی هم وقتی «طعم گیلاس» را دیدم، حیرتزده این فیلم بودم و برایم بسیار خوشحالکننده است که شما میگویید با دیدن فیلم من یاد «کلوز آپ» آقای کیارستمی میافتید و این بهترین تعریف از فیلم من است.
اما این تأثیرپذیری گستردهتر است و حتی گاهی فکر میکنم مدل و راه و روش زندگی شخصیام در علاقهای که به این سینما و این نوع ساختار دارم، بسیار تأثیرگذار است.
با وجود شباهتهای ساختاری این فیلم با «کلوز آپ» تفاوتهایی هم به نظر وجود دارد. مثلاً در فیلم عباس کیارستمی برخی صحنهها کاملاً مستند است و برخی صحنهها بازسازی شدهاند. در «روز مبادا» چه میزان صحنهها با بداههپردازی پیش رفتهاند و چه میزان کاملاً هدایتشده هستند؟
در «روز مبادا» ما کلمه به کلمه بر اساس فیلمنامه جلو رفتیم و البته بنا به امکان و موقعیت فیلم بازیگران با خودشان طعم تازهای به فیلمنامه اضافه میکردند.
اما هر آنچه که در «روز مبادا» میبینید کاملاً طراحیشده است و باید بگویم که فیلم واقعاً طراحی بسیار سختی داشت. آن زمان آقای کیارستمی به من تأکید داشتند که قبل از رفتن سر صحنه ماکت فیلم را بسازیم و ما واقعاً این کار را کردیم و یک بار ماکت فیلم را ساختیم. «روز مبادا» واقعاً میزانسنهای سختی داشت و کاملاً بر اساس طراحیهایی که داشتیم جلو رفتیم.
اگر به مفهوم اثر بپردازیم، آیا میتوان «روز مبادا» را فیلمی در مدح مرگ دانست؟
این روندی که در فیلم مشاهده میشود یکی از دردناکترین روندهای زندگی ما است؛ فرهنگ مرگاندیشی و انسانی که همیشه برای روز مبادا آماده است؛ اما فیلم نگاه منفی به این فرهنگ ندارد و با این حال این حجم از آمادهسازی برای مرگ میتواند مورد انتقاد هم باشد.
ما به خیلی چیزهایی که باید در جهت آماده شدن برای مرگ به آنها بپردازیم، بیتوجه هستیم ولی به چیزهایی که پرداختن به آنها لزومی ندارد، میپردازیم. من این فیلم را در تمجید مرگ نمیدانم و باید بگویم که این موضوع بهانهای برای همراه شدن با مادر است.
حدود ۱۰ سال از ساخت فیلم میگذرد و «روز مبادا» امروز به صورت آنلاین اکران شده است. این گذر زمان چه تأثیری بر دیده شدن فیلم گذاشته و پیشبینی شما از این اکران چیست؟
در این چند روز که فیلم اکران شده، اتفاقات خوبی رخ داده و من بازخوردهای فوقالعاده خوبی از طیفهای مختلف شاهد بودم و برایم واقعاً خوشحالکننده بود.
اکران آنلاین به نوعی راهی برای زنده نگاه داشتن آثار است. اکران آنلاین پس از این مدت زمان طولانی برایم اتفاق بسیار خوبی است؛ مدتهاست که آدمهای زیادی از دوست و همکار و… علاقه داشتند «روز مبادا» را بالاخره ببینند و اگر امروز امکان دیده شدن فیلم فراهم شده قطعاً اتفاق خوشایندی است.
برایم جالب است که فیلم پس از ۱۰ سال بحثهایی را به وجود میآورد که بسیار بهروز هستند و این بهروز بودن حتی در بحث ساختار نیز وجود دارد.
آنچه که در این چند روز شاهد بودم به نظرم اکران آنلاین اتفاق خوبی بوده و فکر میکنم در ادامه نیز استقبال بیشتری از «روز مبادا» صورت بگیرد و از آنجا که پلتفرمهای نمایش خانگی به خصوص پلتفرم فیلمنت امروز به محبوبیت رسیدهاند، میتوان به این اتفاق امیدوارتر بود.
سالهاست که در تلاش هستیم تا بتوانیم فیلم را به شکلی درست به این مرحله برسانیم اما به جای حمایت، آنقدر شاهد سنگاندازیهایی بودیم که مسیر را برایمان سخت کرد. این نوع سینما باید حمایت میشد اما حمایتی صورت نگرفت و ما دیگر امیدی به هیچ حمایتی نداریم. «روز مبادا» دقیقاً برخلاف جریان روز عمل میکند و در آن حتی شاهد طنازی ساختاری و مرتبط هستیم، ساختار و طنازیای که در سینمای روز به هیچ عنوان شاهد آن نیستیم و این باعث نازل شدن روز به روز سلیقه مخاطب شده است.