بخش اول
پس از واقعة عاشورا، مراسم عزادارى امام حسين(ع) نخستين بار توسط خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(س) در روز يازدهم محرم سال 61 هجرى و در كنار اجساد مطهر شهيدان برگزار شد و بدین منوال سنگ بنای برگزاری مجالس ذکر مصائب و مناقب اهل بیت پایه گذاری و به تبع آن توسط شیعیان گسترش یافت. لازم به توضیح است که ازجمله کارکردهای بسیار مهم این رویکرد تمرکز بر کارکردهای سیاسی آن در دوران حکومت بني اميه و بني عباس می باشد. عزادارى ايام محرم از آغاز قرن سوم، وضعيت ديگرى يافت و همزمان با تشكيل دولت هاى آلبويه در عراق، حمدانيون در سوريه و فاطميون در مصر، مذهب شيعه گسترش و مراسم عزادارى توسعه يافت و در بسيارى از شهرها، روز عاشورا، روزعزا و تعطيل عمومى اعلام شد. البته در دوران خلفای عباسی اقامه مجالس عزا ممنوع بود و مخفيانه برپا مي شد لیکن برای نخستين بار و بصورت علنی مراسم سوگواري امام حسين(ع) توسط معزالدولة ديلمي و پس از غلبة او بر خليفهي عباسي وقت برپا شد. وي احياي واقعة كربلا را جزو عادات و روية آیینی مردم قرار داد و برای این ایام لباس ماتم و عزا معين كرد. با پايان حاكميت آل بويه و حاكم شدن سلجوقيان، آيين عزاداري اهل بيت مجدداً ممنوع اعلام شد. در اين دوره درگيرى هاي شديد عقیدتی و بعضاً رفتاری بين شيعه و اهل سنت وجود داشت و برگزاری مراسم سوگواری با محدودیت روبرو بود تا اینکه با یورش و سلطة مغولان و با توجه به رویکرد حکومتی آنان که داعیه خلافتی از نوع اسلامی را نداشتند، مراسم عزادارى از حالت اعتراض سياسى خارج شده و به یک مراسم مذهبى بمنظوركسب ارزش اخروى و دوستى با اهلبيت(ع) منحصر و محدود شد.
با ظهور صفويان، شيعيان موقعيت خوبي پيدا کردند و توانستند به شعائر ديني خود آزادانه عمل کنند. در اين دوره روضهخوان ها و نوحهخوان ها كارشان رونق گرفت و مراسم عزاداري جلوهگاهی از ظهور و پیدایش دستگاه موسيقایی بر بطن عزاداری گردید. روضه خوانان جديد با فن بیان و قدرت تصویرسازی که از واقعه کربلا داشتند، تحت عنوان مداح، به گرداننده اصلی این مناسک تبدیل گردیدند و مراسم های روضه خواني كه ديگر با عزاداري های عاشورا پيوندي عميق پيدا كرده بود، زان پس به صورت مستمر و در قالب هيئت هاي مذهبي فعاليت شان را آغاز كردند. اين هيئت ها در پيوند با مداحان و مراسم عزاداري، ساختار و سازماندهي تازه اي پيدا كرده و هر يك بنا بر موقعیت جغرافیایی و فرهنگ بومي غالب كه در آن رشد يافته بودند شکل و شمایل متفاوتی از ديگري یافتند که تفاوت عمده و اصلی آنها در شكل نهفته بود و در باطن دارای رویکردی مشترك بودند.
در دوران قجری، شاهان قاجار عموماً به برگزاري هرچه باشکوه ترمجالس عزاداري و تعزيه خواني اهتمام ويژه اي داشتند. در اين دوران و به ويژه در عهد ناصري، جنبه ي حکومتي عزاداري غلبه داشت و تکايا از رونق بسياري برخوردار بودند. پس از تبعيد سيدضياء طباطبائي به خارج از كشور، رضاخان ميدانست كه تنها راه جذب قلوب مردم و علماي دين تظاهر به مذهب و دينداري است، در تكيهي قزاقخانه مجلس روضهخواني و ذكر مصيبت برپا کرد. در اين روضهخوانيها، از طرف قزاق ها و رضاخان، تظاهر صميمانهاي نسبت به ائمه اطهار و شهدا و مقدسات مذهبي ابراز مي شد و مردم نيز دسته دسته به روضهي قزاقخانه ميرفتند. اين تظاهر براي رخنهكردن در قلوب مردم، مفيد واقع شد و زمينه را براي به حاکميت رسيدن رضاخان فراهم ساخت. اما چند سال بعد، آنگاه كه او بر تخت قدرت تكيه زد، رفته رفته سختگيري نسبت به مجالس عزاداري بيشتر شد تا آنجا كه هركس مجلس روضهخواني برپا ميكرد دستگیر مي شد.
سياست هاي مذهب ستيزانه اگرچه در زمان پهلوي دوم هم استمرار يافت اما از حدت و شدت آن بسیار كاسته شده بود و در ادامه نیز پيروزي انقلاب اسلامي رقم خورد که آن را مي توان نقطة عطفي مهم و کليدي در حيات مجالس سوگواري تلقي کرد. انقلاب اسلامي، به عنوان جرياني كه خاستگاه مذهبي و شيعي داشت، درمسير خود، هيئت هاي مذهبي را هم متأثر ساخت و با حفظ رویکرد و شمایل مذهبی، مجدداً به آن كاركرد مبارزاتي و سياسي بخشيد.
در ايام انقلاب نياز به همبستگي و انسجام درون گروهي عاملی بود كه جوانان انقلابي و مبارز را بيشتر متوجه هيئات كرد و با شروع جنگ تحمیلی نیز جلوه ای دیگر از کارکرد هیئات به منحصه ظهور رسید و وجه تمایز و تحولی آن نیز حتي متوجه آداب و شعائر هيئات هم شد و اشعار مداحان و حتي سبك هاي سينهزني را در برگرفت. يكي از شاخصهاي مهمي كه جنگ ايران و عراق را از نمونههاي مشابه جنگ هاي نظامي ديگر دنيا كاملاً متمايز ميكند، وجه ديني ايدئولوژيك و مردمي آن است که کليد واژه هاي جهاد و شهادت را شامل و تبلور اين دو مفهوم را با در نظر گرفتن خاستگاه شيعي و انقلابيشان، بي شك بايد در قيام عاشورا و حماسهي حسيني جست وجو کرد.
طبيعي است كه هيئات مذهبي در چنين سيستمي، جايگاه كليدي را دارا باشند و به موتور محركة جبههها و نيروهاي رزمنده تبديل شوند. در هيئات انقلابي اين دوران، مفاهيم رزمي و انقلابي با مفاهيم ديني آميخته شده و محتواي عزاداري را تشكيل مي دهند. اين موضوع البته به شباهتي که مردم و رزمندگان ميان جبهههاي نبرد، با كربلا و عاشورا مي يافتند، برمي گشت. مشابه دانستن و تطبيق دو واقعة تاريخي عاشورا و جنگ تحميلي بر هم، ادبيات رايج دستگاه تبليغي جنگ محسوب ميشد بطوریکه ادبياتي عاشورايي، جزييترين موارد جنگ مانند نام و رمز عملياتها را هم در برمي گرفت. از ديگر شاخصهي مهم هيئات انقلابي اين دوران، پررنگ شدن و محوريتيافتن ادعيه و زيارات بود. اين برهه را مي توان دوران رونقيافتن مجالس ذكر و دعا و توسل، چه در جبههها و مناطق جنگي و چه در شهرها و مناطق پشتجبهه دانست.
با پايان جنگ هشتساله، جامعه عملاً با شوك بزرگي مواجه شد و به تدريج شور و هيجان فضاي تبليغات مذهبی كشور در حال کاهش بود که به تبع اين جريان طبيعي بود كه هيأت هاي انقلابي هم متحول شوند و از رونق سابق آن ها کاسته شود. در برخورد با فضاي جديد، نيروهاي انقلابي و رزمندگان برگشته از فضاي جبههها به دلايل مختلف دچار دستهبندي هايي شدند و عده اي با شرايط جديد جامعه فعالانه برخورد كردند و در مقابل گروهي برخوردي منفعلانه داشتند که هيئت هاي انقلابي به جا مانده آن دوران نیز از این قاعده مستثنی نبودند. به طور کلي هيئت هاي انقلابي دوران پس از جنگ در نيمهي اول دهة70 رشد كردند و در سال هاي مياني اين دهه و به ويژه در دورة انتخابات هفتم رياستجمهوري سال76 به نقطهي اوج فعاليت خود رسيدند. هيأت هاي انقلابي اين دوره، به خلاف نمونههاي مشابه دوران جنگ، به تدريج به سمت نوعي سازماندهي و ساختارمندشدن پيش رفته و از وضعيت كاملاً منعطف و بي سازمان دوران جنگ فاصله گرفتند. این دوره همزمان با ورود به دهه 80 و تعییر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه که تغییر ذائقه معنوی و فرهنگی مردم را نیز در پی داشت رو با شیب تندی رو به افول نهاد.
با آغاز دهه جدید و نسل متفاوت از نسل های گذشته، هيئاتي كه از آنها به پاپ تعبير ميكنيم و گونة جديدي از هيئات مذهبياند، به صحنه آمده و تا به با سرعت چشمگيري روند توسعه و گسترش را در پيش گرفتهاند. به طور كلي مي توان سادگي و انعطاف، جوانپسندي، نوآوري، كمثباتي، ساختارشكني، هنجارشكني مكاني، هنجارشكني زماني، غيررسمي بودن، غيرمنسجم بودن و منعطفبودن و رشد قارچگونه را از ويژگي اين هيئات برشمرد. هیئاتی که بر خلاف هيئات سنتي، ضمن عدم رعايت تقويم صرفاً مناسبتهاي مذهبي، دیگر منحصر به بعضي اماكن خاص و مشخصاً با كاركرد مذهبي (مانند مسجد، تكيه و حسينيه) هم نيست و به نوعی در دسترستر، كوچكتر و خصوصيتر(پاركينگ، پياده رو و منازل شخصي) هم بوده که این مشخصه بیانگر این موضوع است که مكان هيأت لازم نيست قداست و حرمت پيشين را دارا داشته باشد.
عمومي بودن، مرد بودن، جوان بودن، انفعال نسبت به سياست و خصلت خرده فرهنگي نیز از جمله مشخصات مخاطبان هيئات پاپ است و بيشتر اعضاي این هيئات عمدتاً نوع وتيپ مشخصي دارند و گرايش ديني متمايزي آنها با دارا بودن شاخصههايی نظیر شعائر ترکیبی و رواج قرائت اسلام عرفي شناخته می گردد. اما در ادامه گرایشی جدید از هيئت هاي پاپ با ساختاری تحت عنوان شبههيئت، جامعه و مذهبیون را شگفت زده کرد. شبههيئات، در شهرهاي بزرگ و صنعتي، در مناطق مرفهنشين، و به صورت موقت و چند روزه ظاهر مي شوند.