ایران در برههای حساس از تاریخ خود قرار دارد. دههها تقابل با غرب، بهویژه ایالات متحده، اقتصاد کشور را تحت فشارهای بیسابقهای قرار داده و فرصتهای توسعه را محدود کرده است. تغییر رویکرد در قبال غرب، نه به معنای تسلیم، بلکه بهعنوان یک استراتژی هوشمندانه برای بازسازی اقتصاد و تقویت جایگاه جهانی ایران، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این یادداشت با تکیه بر دادهها و استدلالهای روشن، نشان میدهد که بهبود روابط با غرب میتواند پنجرهای به سوی شکوفایی اقتصادی باشد، بدون آنکه استقلال استراتژیک ایران خدشهدار شود.
فشارهای اقتصادی: واقعیتی انکارناپذیر
اقتصاد ایران سالهاست که زیر بار تحریمهای فلجکننده دستوپا میزند. تورم ۴۰ درصدی ، کاهش ۵۰ درصدی ارزش ریال در دوسال، و نرخ بیکاری ۱۲ درصدی (طبق گزارش بانک جهانی)، تنها بخشی از تبعات انزوای اقتصادی است. بدست اوردن داراییهای بلوکهشده ایران، بدون مذاکره با غرب عملاً ناممکن است. هرچند ایران با افزایش صادرات نفت و رشد کم تولید ناخالص داخلی نشان داده که میتواند در برابر فشارها تاب بیاورد، اما این تابآوری شکننده است. بدون دسترسی به بازارهای جهانی، فناوریهای پیشرفته، و سرمایهگذاری خارجی، رشد پایدار اقتصادی دستنیافتنی خواهد بود.
فرصتهای بهبود روابط
بهبود روابط با غرب میتواند اقتصاد ایران را از این تنگنا خارج کند. نخست، آزادسازی داراییهای بلوکهشده میتواند نقدینگی لازم برای بازسازی زیرساختها و کاهش کسری بودجه را فراهم کند. دوم، رفع تحریمها امکان بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی را میدهد. ایران با ذخایر ۱۵۷ میلیارد بشکه نفت و ۳۳ تریلیون مترمکعب گاز (رتبه دوم جهان)، پتانسیل تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه را دارد. بهعنوان مثال، پیش از تحریمها، ایران روزانه ۲.۵ میلیون بشکه نفت صادر میکرد و بازگشت به این سطح میتواند درآمد سالانه را تا ۷۰ میلیارد دلار افزایش دهد.
سوم، دسترسی به فناوری و سرمایهگذاری خارجی، بهویژه از اروپا، میتواند بخشهای کلیدی مانند پتروشیمی، خودروسازی، و فناوری اطلاعات را احیا کند. برای نمونه، قراردادهای لغوشده با شرکتهایی مانند توتال و پژو پس از خروج آمریکا از برجام، میلیاردها دلار سرمایهگذاری را از ایران خارج کرد. بهبود روابط میتواند این جریان را بازگرداند و صدها هزار شغل ایجاد کند. چهارم، کاهش هزینههای نظامی ناشی از تنشها که اکنون بیش از ۶ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را به خود اختصاص داده، منابع را برای سرمایهگذاری در آموزش و بهداشت آزاد خواهد کرد
چرا تغییر رویکرد ضروری است؟
ادامه سیاست تقابل با غرب، هزینههای ایران را افزایش داده بدون آنکه دستاورد متناسبی به همراه داشته باشد. تحریمها نهتنها اقتصاد را تضعیف کردهاند، بلکه انزوای دیپلماتیک، ایران را در مذاکرات بینالمللی به حاشیه رانده است. در مقابل، بهبود روابط میتواند اهرمهای ایران را تقویت کند. چین و روسیه، اگرچه شرکای مهمی هستند، نمیتوانند جایگزین بازارهای متنوع و فناوریهای پیشرفته غرب شوند. برای مثال، چین در سال گذشته تنها ۱.۲ میلیون بشکه نفت از ایران خرید، اما اروپا پیش از تحریمها بیش از ۶۰۰ هزار بشکه در روز وارد میکرد. تنوعبخشی به شرکا، ایران را از وابستگی به یک یا دو کشور نجات میدهد.
علاوه بر این، شکاف روبهرشد بین آمریکا و اروپا فرصتی طلایی برای ایران است. اروپا، که به دنبال منابع انرژی جایگزین برای کاهش وابستگی به روسیه است، میتواند شریکی استراتژیک برای ایران باشند.
چالشها و راه پیشرو
تغییر رویکرد البته بدون چالش نیست. بیاعتمادی تاریخی به غرب، بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام و فشارهای داخلی از سوی گروههای تندرو، موانعی جدی هستند. اما این موانع نباید بهانهای برای تداوم انزوا باشد. مذاکره از موضع قدرت، با حفظ خطوط قرمز مانند استقلال استراتژیک و برنامه موشکی میتواند اعتماد عمومی را جلب کند. تجربه برجام، هرچند ناقص، نشان داد که دیپلماسی میتواند نتایج ملموسی داشته باشد: صادرات نفت بعد از برجام افزایش یافت و تورم از ۳۵ درصد به زیر ۱۰ درصد کاهش یافت.
ایران در آستانه انتخابی تاریخی قرار دارد: ادامه تقابل یا گشودن دریچهای به سوی تعامل. تغییر رویکرد در قبال غرب، نه نشانه ضعف، بلکه نشانه هوشمندی است. با آزادسازی داراییها، جذب سرمایهگذاری، و بازگشت به بازارهای جهانی، ایران میتواند اقتصادی پویا بسازد که نهتنها معیشت مردم را بهبود بخشد، بلکه جایگاه کشور را بهعنوان قدرتی منطقهای و جهانی تثبیت کند. زمان آن رسیده که با شجاعت و دوراندیشی، این فرصت را غنیمت شمریم.