در جهان پرآشوب امروز، جنگ دیگر پدیدهای محدود به میدان نبرد، تانکها، خمپارهها و گلولههای آتشین نیست. مرزهای سنتی خشونت شکستهاند و صورتهای تازهای از جنگ در قالبهایی ظریف، پنهان و گاه نامرئی ظاهر شدهاند؛ جنگهایی که نه لزوماً با شلیک آغاز میشوند، بلکه با واژهای سمی، تصویری تحریفشده، یا هشتگی هدفدار آغاز شده و به ذهن و جان میلیونها انسان نفوذ میکنند. امروز، جنگ میتواند در سکوت یک گزارش خبری، در انتخاب یک تیتر اغراقآمیز، یا حتی در حذف یک واقعیت شکل بگیرد.
خشونت نوین، بهویژه در قالبهای روانی و رسانهای، اغلب بیصداست اما تأثیر آن، عمیقتر و گستردهتر از انفجار یک بمب عمل میکند. خاطره جنگ دیگر فقط بر تن زمین نمیماند، بلکه در روان جمعی، در حافظه تاریخی ملتها، و در ناامنی پنهان کودکان و نوجوانانی رسوب میکند که در فضای پراضطراب و بیثبات رشد میکنند. این کودکان، قربانیان جنگهایی هستند که شاید حتی هیچگاه رسماً اعلام نشده باشند.
رسانهها، به عنوان قدرتمندترین ابزار شکلدهی به ادراک عمومی، امروز در خط مقدم این جنگ ناپیدا قرار دارند. رسانه میتواند همانقدر که ابزاری برای آگاهی و صلح باشد، سلاحی خطرناک در خدمت خشونت، تفرقه و ترس نیز باشد. مسئولیت رسانهها در دنیای امروز تنها انتقال خبر نیست؛ بلکه پاسداری از کرامت انسانی، روایت منصفانه واقعیت و پرهیز از هیجانزدگی غیرمسئولانه است. هر تصویر، هر جمله، و هر سکوت رسانهای، بخشی از میدان نبرد ادراکات است.
در این میان، نقش ما به عنوان شهروند، خواننده، نویسنده، یا مسئول فقط نظارهگری نیست. ما در انتخاب آنچه میخوانیم، بازنشر میدهیم، و باور میکنیم، شریک هستیم. ما باید حساس باشیم به روایتهایی که خشونت را زیبا جلوه میدهند یا از رنج انسانها نمایش میسازند. در عصر اشباع رسانهای، مسئولیت انسانی ما دوچندان شده است.
اما در دل این همه تاریکی، بارقههایی از امید نیز هست. جوامعی که از دل خاکستر جنگ برخاستهاند، مردمانی که با سوگ، مهاجرت، محرومیت و آوارگی مواجه شدهاند اما هنوز به آینده فرزندانشان فکر میکنند و رویا میبافند، نماد واقعی تابآوریاند. این تابآوری، پیروزی خاموش انسان بر وحشت است؛ پیروزی بر ویرانی و میل به بازسازی.
در نهایت، باید اعتراف کرد که جنگ تنها تهدیدی برای جانها نیست، بلکه تهدیدی برای روانها، رویاها و روایتها نیز هست. ما باید بیش از هر زمان دیگر، به مسئولیت خود در بازسازی حقیقت، حمایت از ذهنهای زخمی، و پاسداری از صلح، آگاه باشیم.
زیرا گاه نجات یک ذهن از آسیب جنگ، ارزشش کمتر از نجات یک جان نیست.