زهرا زارع، خبرنگار:
جهانبخش محبی نیا ، فعال سیاسی اصولگرا گفت: در حال حاضرما به گفتمان سایه نیاز نداریم ما به حضور دولت و گفتمان آفتاب نیاز داریم که گفتمان آفتاب یعنی دولت از منظر فلسفه سیاسی بتواند امنیت رفاه سعادت و رشد مردم را فراهم کند . گزاره های این چنین در واقع به نوعی کوبیدن سنگ بر پیشانی دولت مستقر است.
با توجه به سانحه هوایی برای رییس جهور وشهادت ایشان و هیئت همراه ، تبعیت از اصل قانون جمهوری اسلامی ایران معاون اول رییس جمهور با موافقت رهبری سرپرستی ریاست جمهوری ایران را بر عهده گرفته و طی جلسه برگزار شده مقرر گردید در تاریخ 8 تیر ماه 1403 انتخابات ریاست جمهوری برای دولت چهاردهم برگزار شود.
در این بین با توجه به عدم آمادگی جامعه از برگزاری انتخابات زود هنگام و از طرفی حضورکم مردم در انتخابات مجلس دوازدهم درهر دو مرحله که رکورددار پایینترین مشارکت مردم در انتخابات را از آن خود کرد، حالادر آستانه یک کارزار انتخاباتی دیگر قرار گرفتهایم که با توجه به فضای جدید سیاسی در کشور میتواند فرصتی برای جبران و ایجاد اعتماد برای مردم باشد. و طبیعتا اگر این تهدید دوری مردم از مشارکت در انتخابات با حضور افراد شایسته با طیفهای سیاسی مختلف به عنوان کاندیدا رقم بخورد ، میتواند به فرصتی برای اعتماد سازی مردم تبدیل بشود.
در این راستا با «جهانبخش محبی نیا» سیاستمدار،استاد دانشگاه و نماینده ادوار مجلس گفت و گویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر از آنجایی که در آستانه انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری قرار گرفته ایم و در روزهای اخیر شاهد ثبت نام افراد زیادی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری از طیفهای مختلف بودیم که مورد انتقاد فراوانی قرار گرفت، به نظر شما اساسا آیا ضرورت دارد این همه نامزد برای انتخابات ؟
سیاست در جامعه ایران در شرایط ویژهای به سر میبرد که طبیعیست، گذارههای برخاسته از متن مفهومی آن بسیار سخت و پیچیده به نظر میآيد. یکی از دلایل پیچیدگی سیاست نظری و عملی در حال حاضر جامعه در ایران به سانحهای برمیگردد که در آن آقای رئیسجمهور و هیات همراه ایشان به رحمت خدا پیوستند و طبیعتا سرنوشت چهار ساله دولت آقای رئيسی به اتمام نرسیده نخبگان،عموم مردم، خود دولت و جامعه ایران شرایط ورود به یک انتخابات زود هنگام و ویژه را نداشت .مسئله بعدی قهر طیفی از مردم از صندوقهای رای است که به هر دلیلی درارتباط با صندوقهای رای سرودشان امیدوارانه نیست و این هم یک زخمی عمیق بر پیکره سیاست گذاشته و از طرف دیگر ورود بخش اعظمی از اطلاعات غلط و پمپاژهای اطلاعاتی ناملموس به جامعه ایران از داخل و خارج در واقع بر پیکره سیاست نظری و عملی تزریق میشود.
هرچند پیامدهای سانحه بالگرد رئیس جمهور و تشییع پیکر شهدا برای جامعه عزت آفرین بود، اما مراقبت از بخش پنهان و ناپیدای این واقعه و رویداد هم قابل توجه است. نتیجه این عوامل در ثبت نام کاندیدا ریاست جمهوری یک آنارشیسم وحشی را نشان میدهد ورود طیفی از افرادی که حتی برای اداره یک شهرستان هم عجز مدیریتی ، کلامی و ناتوانایی های خاص خودشان را دارند بسیار نگران کننده است. این در شرایطی خودش را نشان میدهد که ما افرادی را که درحد ریاست جمهوری میتوانند ورود به عرصه رقابت داشته باشند به هر دلیل نیامدند وانتخاب بین افرادی دارد برگزار میشود که برای چندمین بار است که مردم به آنها اعتماد نمیکنند و در بسیاری از موارد مسئولیتها را به عنوان پله قرار میدهند که این دقیقاً خلاف فرمایش مقام رهبری است که حضور در صحنه خدمت را به نردبان قرار دادن مسئولیتها در قالب روایت و متن زیبایی اشاره کردند. بعضی از افرادی که درشهرستان کوچک و حتی در مراکز استانها مردم از آنها استقبال نکردند در حال حاضربا یک اعتماد به نفس عجیبی ورود پیدا کرده و این بیانگر استقبال از سیاست نیست بلکه به نوعی ادبار را نشان میدهد که نتیجه مستقیم اصلاح قانون انتخاب است که خیلیها امیدوار به آن دل بسته بودند که میتوانند مرحله از پختگی سیاست را در جامعه ایران تضمین کند که متاسفانه اینطور نشد، هرچند یک وجه موجه این قانون از ورود افراد به عرصه انتخابات که سیاست را به ابتذال میکشاند مانع شد اما گشایشی برای حضور مناسب و متناسب فراهم نکرده است.
در هر صورت بسیاری از این حضورها حضورهاییست که ناشی از مسئولیت ،آگاهی ، تدین و دقت نیست بلکه یک باد سردی است در خزان که میتواند ثمره انتخابات را متاسفانه به شکلی زیر سوال ببرد . من فکر میکنم ما با یک نوع بیماری اجتماعی مواجهیم که حقیقتاً باید نخبگان ، موسسات علمی و موسسات سیاسی واقعی فکری اساسی بکنند. اگر سیاست فقط از دالانهای وزارت کشور بخواهد شکل بگیرد شرایط همین خواهد بود که الان هستیم. سیاست باید با مردم ونخبگان با آزادی وعدالت بوده و آن مسئولیت اجتماعی و الهی که انقلاب اسلامی بر عهده مردم گذاشته با آن آشتی بکند تا فضا برای حضور انسانهای واقعاً خدمتگزارو عالم که جنم ریاست جمهوری را دارند باز شود . ریاست جمهوری یک نماد و هویت جمعی یک ملت است یک فردی که در حد ریاست جمهوری ظاهر میشود باید بتواند نمایندگی آن ملت را در جهان پیچیده امروز و روابط بین الملل دراقتصاد سیاسی و تمامی نشستهای بین المللی به نحو احسن بر عهده بگیرد و در داخل هم تامین کننده رفاه ، معیشت ، سرافرازی ، فضلیت ، سعادت و برطرف کننده بحرانهای ریز و درشتی باشد که امروز جامعه ما بدون شک با آن مواجه است. اقتصاد ما خوب کار نمیکند ، امروز سیاست ما مشکلات بسیار بزرگی پیش روی خود دارد ، فرهنگ رها شده است و نسبت به تکنولوژیهای جدید که میتوان برای یک ملت عزت آفرین باشد،بسیاری از این کاندیدا تایتل یا عنوان و کارکرد تکنولوژیهای روز که فایده بخش و ثمر بخش است را نمیدانند.
اگر فرض را بر این بگذاریم که با کثرت نامزدها آیا می توان گفت برخی از چهره ها با چراغ سبز نهادهای بالا دستی پا به عرصه کارزار انتخاباتی گذاشته اند و آیا این موضوع این پیام را نمی دهد نظام قصد عبور از خالص سازی را دارد؟
نه ، اگر منظورتان از نهادهای بالادستی بیت رهبری است ، من با اطمینان می توانم عرض کنم سیاست مقام رهبری چراغ سبز دادن به هیچ یک از کاندیداها نیست .بعضی از این نامزدها احساس مسئولیت کردند آمدند ، برخی خودسر و بعضی ها هم بخاطر این که فعلا سیاست در جامعه ایران هیجانی است بنا به امر رفتارهای احساسی آمدند و هیچ احدی حق ندارد خود را انتصاب به دفتر رهبری یا ارکان دیگر نظام بکند ، مردم نیز آن را به عنوان یک امتیاز منفی نگاه می کنند.یکی از ویژگی های مثبت انقلاب اسلامی دادن حریت به افراد است، مردم ایران حریت و آزادی ، استقلال ، سرنوشت فردی و جمعی را در هیچ راه غیر مطمئنی هزینه نخواهند کرد. .
پس می توان گفت فضای فعلی با توجه به اتفاقات و فضای سیاسی کشور دیگر آن جریان پوپولیستی جایی در بین مردم ندارد و نخواهد داشت ؟
نه با این اطمینان نمیتوانیم بگوییم هم بخشی از مردم دچار پوپولیسم هستند و هم بخشی از نخبگان و حتی در بین این افرادی که حضور پیدا کردند نمایشهای بسیار وحشتناک پوپولیسم را شاهد هستیم . پوپولیسم یک عارضه و بیماری جهانی است به خاطر مشکلات اقتصادی ،معیشت، رفاه، اشتغال و درآمد پایین و بسیاری از دلایل دیگر اقتصادی سیاسی نه تنها در ایران بلکه در جوامع جهانی در حال رشد است و ما هنوز پیش بینی میکنیم که تا یک دهه یا دو دهه جامعه ایران بسیار به شکل غیر قابل باوری در کنار رفتارهای اخلاقی خودش با پوپولیسم زندگی خواهد کرد. پوپولیست به موازات با اقدامات علمی تکنولوژی همراه با عقلانیت متاسفانه آبشخورهای زیادی دارد و ادامه خواهد یافت.
چون یکی از زمینههای رشد پوپولیست در داخل کشور پوپولیسم جهانی است که مشابهتهای بین پوپولیسم آمریکا و پوپولیسم جامعه ایران ، پوپولیسم اروپایی و جامعه ایران و پوپولیسم آسیایی و جامعه ایران شاهدیم . بررسیهای جهانی هم نشان داده که دموکراسی و آزادی در آینده روزگار خوب و خوشی نخواهد داشتف مگر جوامعی که به معنی واقعی یک کلمه ستون های فرهنگی و پایههای مدیریتی تجارب تاریخی آنها به قدری از آگاهی ،هوشیاری و هوشمندی برخوردار است که در کنار این پوپولیسم فریب آن را نخورده و در آن غرق نشده اند. بالاخره نادیده گرفتن پوپولیسم در جامعه ایران برای یک سیاست ورز بزرگترین اشتباه است ما گفتیم بخشی از مردم ایران که درصدی از آن هم از صندوقها رای ناامید شده اند بهتراست برگردند و با صندوق رای آشتی کنند ، چرا که بهتر از گزینه دموکراسی و رفتن در دل صندوق و مراقبت کردن از انتخابات منتهی به گزینش مردم صالح عالم الان حتی در جامعه جهانی هم راهی را به عنوان راه جایگزین عرضه نکردهاند.
آقای دکتر چشم انداز دولت آینده ر ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
روایتهای مشکوکی از بعضی از موسسات میبینیم که برای ملت ایران در حوزه انتخابات دیکته مینویسند که طبیعتاً این موضوع نگران کننده است و باید حواسمان جمع باشد دولت ایران یعنی قوه مجریه اگر برخاسته از یک واقع بینی و توجه به مسائل اصلی ایران وهمچنین توانایی رئیس جمهور و هیئت دولت بربیاید میتواند نسبتی از مشکلات فرارو را به ویژه در حوزه سیاست های پولی ،ارزی اقتصاد ، سیاست و اشتغال جبران کند، اما این نکته را یادآوری میکنم سپردن سرنوشت جامعه ایران به دست جریانات تندرو ، رادیکال و جریاناتی که فهم درستی از مسائل بین المللی ایران ندارند به حاشیه بردن مسائل اصلی و حاکم کردن مسائل حاشیهای بر مسائل اصلی و تخریب زیرساختهای فرهنگی، مدیریتی و تکنولوژی میتواند نمونهای از آن باشد . ما با ناترازی انرژی مسائل مربوط به آب ومسائل مربوط به درآمدها مواجهیم ، نا ترازیهای زیادی وجود دارد که اگر روی هم انباشته شوند میتواند در یک مرحله شکننده باشد ، علی ایحال رادیکالها ، افراد تندرو و افرادی که اطلاعات مدیریتی حکمرانی سیاست گذاری برنامهریزی و طرحهای آنها در حدی نیست که بتوانند با توجه به زیرساختها، مردم ایران را به سمت خروج از مشکلات اقتصادی پیش ببرند میتواند درآینده ما را به حبابی سوار کند که نمی خواهم با ذکر پیامدهای آن ذائقه ملت ایران را تلخ کنم ، یاس شدید را جزو یژگیهای یک سیاست ورزی خوب نمیدانم، اما دل سپردن به خواب و خیال و ورود به توهم در حوزه مملکت داری را بزرگترین آسیب برای کشور میپندارم.
این روزهای صحبت از دولت سایه بود، آیا با بودن دولت مرکزی برآمده از رای مردم ، دولت سایه به لحاظ عرفی و قانونی کار درستی است؟
ما به گفتمان سایه نیاز نداریم ما به حضور دولت آفتاب نیاز داریم در بعضی از جوامع گزاره های غلطی جا انداختند ما دولت سایه نداریم دولت رقیب داریم یعنی در کشورهایی که دموکراسی و آزادی هست و انتخابات بر اساس احزاب برگزار می شود احزابی که رای نیاوردند درآن مدت چهار سال با نقد عملکردها راه را بر دولت مستقر باز می کنند همانطور که عرض کردم ما بیشتر به اینکه به گفتمان سایه نیاز داشته باشیم به گفتمان آفتاب نیاز داریم ، گفتمان آفتاب یعنی دولت از منظر فلسفه سیاسی بتواند امنیت رفاه سعادت و رشد مردم را فراهم کند . گزاره های این شکلی در واقع به نوعی کوبیدن سنگ بر پیشانی دولت مستقر است
برای آخرین سوال ارزیابی شما نسبت به مشارکت مردم در انتخابات پیش رو چیست؟
تصور می کنم مشارکت فورانی نخواهیم داشت ،از طرفی مشارکتی هم که در حدی باشد که موجب نکبت و سرافکندگی شود شاهد نخواهیم شد، مگر اینکه فضا را به نحوی ببندیم که یک راه پیش روی مردم وجود نداشته باشد، البته بعید میدانم عزیزان شورای نگهبان و کلیت نظام به این سبک رضایت دهند.
هرچند بسیاری از این افراد خرده جریانات وکوتولههای سیاسی برای اینکه خودشان را به نان و نوایی برسانند حاضرند انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال ببرند و مشارکت به حدی باشد که به غیرازانتخاب این افراد ، مردم چارهای دیگری نداشته باشند، اما اطمینان میدهم این خواستههای برخاسته ازعدم توجه به واقعیتهای اجتماعی بر سیاستهای کلان جمهوری اسلامی بتواند سایه بیفکند. جمهوری اسلامی به حدی از بالندگی ، رشد و بلوغ رسیده که میتواند فضا را برای انواع سلیقهها باز بکند و از افرادی که تا به حال آمدهاند هم افرادی هستند که این فهم را دارند که رئیس جمهور باید در دل قانون اساسی و با توجه به فضایی که قانون اساسی برایش باز میکند اعمال قدرت کند.